زندگی نامه سویچیرو هوندا

سویچیرو هوندا نمادی از تلاش و پشتکار ژاپنی‌هاست. این فرد با چشمان پرتلاشی که به تنهایی نماد کوشش فراوان کشورش است، به عنوان نماینده این روحیه جنگجویی شناخته می‌شود. او بدون حمایت مالی یا تحصیلات عالی، تنها با شجاعت و اراده به عنوان یک شخصیت شکست‌ناپذیر و پر از امید به دنیای کسب و کار وارد شد. سویچیرو، در مسیر حرکت خود، با چالش‌های زیادی روبه‌رو شد. او بارها از دست داد ولی هر بار از جای خود بلند شد و با قدرت بیشتری ادامه داد. او با این تجربیات اثبات کرد که امید و پشتکار با ریسک پذیری تنها سرمایه‌های اصلی‌اش هستند. سویچیرو هوندا به عنوان یک نماد مثبت به دنیا نشان داد که در مقابل ادعاهای منفی مانند "نسل سوخته‌ایم" یا "نسل جنگ‌نابود شده‌ایم"، این امکان وجود داره که با اراده و کوشش، حتی در شرایط دشوار، به دستاوردهای بزرگ رسید. او در بدترین زمان‌ها، به جای تسلیم و ترسیدن، به فکر خلق وسایلی برای حل مشکلات مردم افتاد و با این کار، دوباره به موفقیت و برتری دست یافت. حتی زمانی که بلاهای طبیعی به شرکت او آسیب وارد کردند، سویچیرو هوندا نشان داد که با استواری و تصمیم، حتی مشکلاتی که به نظر ممکن است باعث شکست شوند، نمی‌توانند او را از پا بیندازند. او به جای اینکه در برابر مشکلات تسلیم شود، با افزایش قدرت و اراده، به سختی‌ها پایان داد و به نقطه‌ای رسید که قوی‌تر از گذشته‌اش باشد.

سویچیرو هوندا کیست؟

هوندا در تاریخ 17 نوامبر 1906 در یک روستا به نام هاماماتسو که جزو توابع شهر شیزوکا در ژاپن بود، به دنیا آمد. این روستا که حالا با نام تنریف شناخته می‌شد. پدرش، گیاهی هوندا، آهنگر بود و مادرش نیز بافنده. این پدر و مادر، دو فرد خلاق و آفریننده بودند و احتمالاً بهترین اثر زندگی‌شان، که سویچیرو هوندا بود، نمایانگر است. گیاهی هوندا تنها یک آهنگر ساده نبود، بلکه به نظر می‌آمد که همانند آچار فرانسه، هر جا که نیاز به تعمیرات بود حاضر به کمک کردن بود. او گاهی به عنوان دندانپزشک نیز درآمد و با مهارت آهنگری زبردست خود، حتی دوچرخه‌های آسیب‌دیده مردم را تعمیر می‌کرد. این کار باعث شد که گیاهی هوندا تصمیم بگیرد دوچرخه‌های خراب را خریداری کند، آنها را تعمیر کند و سپس با قیمتی مناسب تر به فروش برساند. این فعالیت باعث شروع یک کسب و کار موفق شد و فروشگاه دوچرخه آنها به بزرگترین فروشگاه محل تبدیل شد. در این مواقع، سویچیرو هوندا نیز در حین تعمیرات در کارگاه پدر، با مفهوم "ساختن" آشنا شد و این تجربه به او کمک کرد تا مهارت‌های ساخت را یاد بگیرد و توانایی خود را در این زمینه تقویت کند.

تحصیلات سویچیرو هوندا

سویچیرو در سال 1913 وارد مدرسه شد. او یک دانش‌آموز معمولی نبود، چون اهل درس خواندن نبود. اما روحیه‌ای کنجکاو داشت و عاشق خلق و ابداع بود. یکبار در مدرسه، به جعل امضای والدین دست زده بود و این کار را برای دیگر هم‌ کلاسی هایش نیز انجام داده بود. مسئولان مدرسه این اقدام را متوجه شده بودند و به پدرش گزارش داده بودند. پدرش، یک ژاپنی سخت‌گیر در امور تربیت، یک روز سویچیرو را تنبیه کرده بود. سویچیرو، که به درس خواندن زیاد اهمیت نمی‌داد و در خانه به پدرش در تعمیر دوچرخه کمک می‌کرد. کار با ابزارها و مکانیزم‌ها باعث می‌شد دست‌وپاهایش همیشه کثیف باشند و این باعث شده بود که در مدرسه به او لقب "دماغ سیاه" داده شود. او عاشق صدای موتورهای آسیاب برنج بود، به گونه‌ای که می‌گفت: "اگر دورتانه از آنها باشم، چشمانم را می‌بندم و با تمام وجود به صدایشان گوش می‌دهم. اگر نزدیک باشم، ساعت‌ها به نظاره کار موتورشان می‌نشینم."

تحصیلات عالیه سویچیرو هوندا  

سویچیرو هوندا، در دوران تحصیل، از مدرسه اخراج شد چرا که در امتحانات شرکت نکرد و نه یادداشتی می‌نوشت و نه درس می‌خواند. برخلاف احساس نیاز به تحصیلات، او اعتقاد داشت که مدرک تحصیلی ارزش چندانی برای او ندارد و مدیر مدرسه هم با حرف‌هایش او را ناراحت می کرد. در آن دوران، سیستم تشکیل شبکه‌های گاکوباتسو، معروف به "پسران خوب قدیم در ژاپن" متداول بود. سویچیرو هوندا همیشه این سیستم را با احساس تحقیر به یاد می‌آورد. او معتقد بود که این سیستم به جای تمرکز بر توانایی‌ها و استعدادهای فردی، بیشتر اهمیت را به مدرسه می‌دهد که افراد از آن فارغ و تحصیل شده‌اند. او در ابتدا تنها 3 نمونه از 50 نمونه‌ای که برای شرکت تویوتا فرستاده بود مورد قبول قرار گرفت. اما سپس با تلاش بیشتر، تبدیل به بزرگترین تولیدکننده قطعات برای شرکت تویوتا و شرکت هواپیماسازی ناکاجیما شد. اما پس گرفتن شرکت و به دست آوردن قدرت در آن طول کشید. در سال 1941، ژاپن وارد جنگ شد و شهر هاماماتسو همچنین به دلیل جنگ تحت تأثیر قرار گرفت و دیگر همه چیز به آتش کشیده شد.

اولین تجربیات سویچیرو هوندا

سویچیرو در مورد اولین تجربه خود با ماشین به این صورت حرف می‌زند: وقتی اولین بار اتومبیل در حال حرکت روی جاده را دیدم، بدون دلیل و تنها از روی کنجکاوی شروع به دویدن به دنبال آن کردم. حرکت اتومبیل بدون نیاز به نیروی محرکه مانند اس‌بی و تنها با نیروی خودش، مرا شگفت‌زده کرده بود. سویچیرو با تمام وجود به دنبال اتومبیل دوید تا این که آن را در مسیر جاده گم کرد. او این لحظات را به یاد می‌آورد که لکه‌های روغن از خودرو روی زمین را مثل فردی که در بیابان آب پیدا کرده، بوسیده است و همیشه این لحظه را نقطه عطف زندگی‌اش می‌داند. از کودکی، سویچیرو هوندا علاقه‌ای به نشستن در کلاس مدرسه نداشت و همیشه با دست‌های کثیف ناشی از کار در تعمیرگاه پدرش در کلاس حضور می‌یافت. او ساعت‌های متمادی به گوش دادن به صدای موتور آسیاب برنج و نگاه کردن به اجزای آن می‌پرداخت. اولین باری که اتومبیل را دید، به اندازه‌ای از آن شگفت‌زده شد که دنبالش دوید و بعد از آن با احساس بو کردن قطرات روغن روی جاده، هیچ‌کدام از این تجربیات برایش عجیب نبود. سپس، هوندا در سن 15 سالگی از تحصیل کناره‌گیری کرد و به توکیو، پایتخت ژاپن رفت و در شرکت Art Shokai به شروع به کار کرد. او در این شرکت زندگی حرفه‌ای خود را شروع کرد و در سال 1935 ازدواج کرد. همسرش حسابدار شرکت بود و در اکثر سفرها او همراه سویچیرو بود. این ازدواج چهار فرزند به همراه داشت، که معروف‌ترین آنها هیروتوشی هوندا مالک شرکت Mugen است. هوندا به عنوان شاگرد گاراژ در شرکت Shokai وارد شد و از کارهایی نظیر نظافت و پذیرایی شروع به کار کرد. اما مدیر کارخانه، کمم یوزو ساکاکیبارا، توانایی و علاقه سویچیرو به تعمیرات مکانیکی و برخورد با مشتری را مشاهده کرد و به او این مهارت‌ها را آموزش داد. در همان زمان که مردم به خرید اتومبیل‌های معمولی مشغول بودند، شرکت Shokai به تعمیر اتومبیل‌های مسابقه‌ای نیز مشغول بود. این تجربه‌ها نه تنها مهارت‌های سویچیرو هوندا را افزایش دادند بلکه مشتریانی را نیز به دنبال داشتند که اتومبیل‌هایی از کارخانه‌های معتبر دنیا را برای تعمیر نزد آنها می‌آوردند. سپس هوندا که به دلیل کورتنگی از خدمت سربازی معاف شده بود، تصمیم گرفت به طور مستقل کار کند و شعبه‌ای از شرکت Shokai را در شهر هاماماتسو تأسیس کرد. او باز هم اولین بود و این بار اولین شاگرد ساکاکیبارا بود که کسب و کار مستقلی را راه انداخت. آنها به تدریج تعداد 30 کارمند را استخدام کردند و در زمینه تولید کامیون‌های کمپرس و بهینه‌سازی اتوبوس‌های مسافربری مشغول به کار شدند. اما هوندا آدم ماندن در یک وضعیت و درجا زدن را دوست نداشت. بنابراین، علیرغم پیشرفت‌های کسب‌وکار، با همکاری شرکت Shokai تصمیم گرفت یک کسب‌وکار جدید را راه بیندازد. آنها شرکت Tokai Seiki Heavy Industry را تأسیس کردند. هوندا که شب‌ها در کارخانه قدمی کار می‌ کرد و بر روی پروژه‌های طراحی و تولید رینگ و پیستون مشغول به کار بود، احساس کرد که فاقد تحصیلات آکادمیک است و تصمیم گرفت در موسسه آموزشی صنعتی هاماماتسو ثبت‌نام کند.

شکست ها و محدودیت های سویچیرو هوندا

ده سال پس از جنگ جهانی دوم، زمانی که همه جا در وضعیت نابسامان بود و محدودیت‌ها به افراز بود، هوندا نیز با مشکلات مواجه شده بود. حتی برای اتومبیل خودش در آن شرایط سخت سوخت کافی نداشت. در پی این مشکلات، هوندا به فکر ساختن سوخت ترکیبی افتاد و با موفقیت توانست این موضوع را حل کند. در حینی که هوندا از دوچرخه‌اش بیشتر برای حمل و نقل استفاده می‌کرد، یک ایده به ذهنش آمد که یک موتور را بر روی دوچرخه‌اش نصب کند. با این ابتکار، او توانست اولین موتورسیکلت جهان را به نام خودش به ثبت برساند. اما متأسفانه زلزله‌ای که آمد، کارخانه‌اش را تخریب کرد. با این وجود، حتی این حادثه نتوانست او را از تصمیم به ادامه تلاش و بازسازی کارخانه باز دارد.

تاسیس شرکت هوندا 

در سال 1958، سویچیرو هوندا سهام شرکت توکای سیکی را به شرکت تویوتا فروخت و خودش مرکز تحقیقات فنی هوندا را بنیانگذاری کرد. این مرکز بعدها به نام هوندا موتور شناخته شد. هوندا با یافتن سرمایه‌گذار قوی، تمرکز کلی خود را بر روی کارهای مهندسی گذاشت. تاکایو فوجیساوا نیز، مانند هوندا، شخصیت پر از پرواز و ریسک‌پذیری داشت. در ابتدا، تا مرز نابودی شرکت پیش رفت، اما در نهایت، موفق شد هوندا موتور را به اولین شرکت تولیدکننده موتور در ژاپن تبدیل کند. علاوه بر توسعه و پیشرفت فنی و مالی، شرکت هوندا موتور انقلابی در زمینه مدیریت نیز ایجاد کرده بود. این شرکت به اعتقاد بر توانایی‌های فردی برای ارتقاء تأکید داشت و به جای ترتیبات مرسوم و مدیریت سلسله مراتب، در جستجوی افراد شایسته بود. سویچیرو هوندا در تمام سالهای فعالیت خود، هیچ کدام از دوستان و آشنایان خود را در پست‌های خاص مقامی قرار نداد.

تولید موتور سیکلت هوندا

حالا هوندا تصمیم گرفت رویای کودکی‌اش را به واقعیت تبدیل کند و به تولید اتومبیل نیز بپردازد. او با سرعت قابل توجهی در این حوزه پیشرفت کرد و در ابتدا مقام سوم در تولید خودروها در ژاپن را به خود اختصاص داد. اما او به سرعت مقام اول در ژاپن را کسب کرد و حتی خودروسازی خود را به آمریکا گسترش داد. در پایان دهه 80، خودروی "HONDA ACCORD" به پرفروش‌ترین خودروی آمریکا تبدیل شد.
در سال 1973، پس از 65 سال مدیریت شرکت، هوندا بازنشسته شد و به عنوان معاون اتاق بازرگانی توکیو و صنعت اتومبیلرانی ژاپن منصوب شد. این اسطوره با کوله باری از افتخارات، از جمله دکترای افتخاری از دانشگاههای فنی میشیگان ایالات اوهایو، بالاترین مقام ژاپن یعنی روبان آبی، با 470 اختراع و 150 پتنت ثبت، و با تجربه تاجری که با 3200 دلار شروع به کار کرده و در نهایت شرکتی با درآمد ماهانه بیش از 30 میلیارد دلار تأسیس کرده بود، در تاریخ 5 آگوست 1991 از دنیا خداحافظی کرد. با درگذشت هوندا، بیوگرافی سویچیرو هوندا به اتمام رسید.