خلاصه کتاب تازه کار باهوش

چطور در دنیای مدرن تجربه کسب کنیم؟

چرا در دنیای مدرن، تجربه‌ای که به دست می‌آید همه چیزی نیست که باید باشد!

آیا تابه‌حال احساس کرده‌اید که در انجام کاری بهترین هستید با اینکه اولین‌بار است که آن را تجربه می‌کنید؟ 
این سوالی است که لیز وایزمن در کتاب خود به آن پاسخ می‌دهد. او در کتاب تازه‌کار باهوش به شما می‌گوید که چطور می‌توانید در عین بی‌تجربگی احساس کنید در انجام کاری مهارت دارید. 
وقتی رزومه می‌نویسید، روی چه جنبه‌هایی تأکید می‌کنید؟ شاید روی سوابق تحصیلی و فن بیان قدرتمند خود تمرکز کنید. اما احتمالاً بیشتر از هرچیز دیگری، روی نشان دادن تجارب خود تأکید خواهید داشت. 
درون اغلب ما این باور وجود دارد که درست است که انرژی و شوروشوق جوانی، کار ما را تا حدی راه می‌اندازد و گزینه مناسبی است، اما بیش از هرچیز به دنبال کارمندان باتجربه و با سابقه کاری بالا می‌گردیم. 
در واقع به تجربه کارمندان بیشتر از شور جوانی آنها بها می‌دهیم. اما اگر بخواهیم منصف و واقع‌بین باشیم، این موضوع تا مدت‌ها پیش صدق می‌کرد، ولی امروزه شرایط فرق می‌کند. 
در دنیای مدرن، تجربه الزاماً چیزی نیست که به آن نیاز داشته‌باشیم، بلکه به انگیزه‌، شوروشوق و انعطاف‌پذیری افراد تازه‌کار نیز نیازمندیم. همین موضوع نشان می‌دهد که نحوه و علت پیشرفت سازمان‌ها در آینده چگونه خواهد بود. 

استخدام افراد تازه کار چه مزیت هایی دارد؟

مزیت استخدام افراد تازه‌کار در فضای کاری پرسرعت امروزی!

دفعه‌ بعد که با انبوهی از رزومه‌ها روبه‌رو شدید، به چیزی فراتر از تجربه بنگرید. قوی‌ترین کاندیدها می‌توانند افراد تازه‌کار یا افراد فاقد تجربه باشند. اما دلیل این موضوع چیست؟ 
فناوری فضای کاری مدرن را به روش متمایز تغییر داده است که به نفع تازه‌واردان خواهد بود: 
1) دانش ما از جهان، سریع‌تر از هر زمان دیگری در حال افزایش است. درواقع، دانش انسان هر 18 ماه تقریباً دوبرابر می‌شود! 
2) به‌دلیل مطالعاتی که دائماً در حال ارتقا هستند، یافته‌های جدید به سرعت صحت یافته‌های قدیمی را زیر سوال می‌برند. بنابراین، ارتباط دانش قدیم با دنیای امروز کمتر و کمتر می‌شود. 
برای مثال، مطالعه‌ای در سال 2005 نشان داد که نرخ سالانه کاهش ارتباط دانش با شرایط حال، به‌صورت کلی 15 درصد و برای دانش پیشرفته 30 درصد است. بنابراین، اگر کارکنان دائماً در حال یادگیری نباشند، ظرف تنها پنج سال، فقط 15 درصد دانسته‌هایشان به روز خواهد بود. 
3) پیشرفت‌های فناورانه ساعت کاری را به چیزی فراتر از 9 صبح تا 5 عصر تبدیل کرده است. هم‌اکنون روال عادی این‌گونه است که اگر ساعت 9 شب از رئیس خود ایمیلی دریافت کردید باید به آن پاسخ دهید
کارکنان مجرب ممکن است به دلیل این تحولات با مشکل روبه‌رو شوند. 
بسیاری از افراد که طی حرفه و شغل خود دانش گسترده‌ای کسب کرده‌اند، سوال پرسیدن و یادگیری دائمی را دشوار می‌دانند. به‌علاوه، درست است که روش‌های قدیمی را در اختیار دارند، اما جست‌وجو و یافتن راه‌حل‌های جدید برایشان دشوار است. 
افراد تازه کار هنوز در مسیر خود ثابت نشده‌اند، بنابراین مستعد رویارویی با تغییرات هستند. 
تازه‌واردان برای یادگیری و امتحان کردن راه‌حل‌های جدید مشتاق و کنجکاو هستند. 
در فضای کاری مدرن این خصوصیات‌ به معنای موفقیت هستند؛ زیرا چه روز اول کاری باشد چه روز هزارم، قطع رابطه با اطلاعات و رویکردهای جدید دشمن موفقیت است. 

چطور درعین نوآوری، بهترین عملکرد را داشته باشیم؟

به وضعیت کنونی نچسبید تا در عین نوآوری، بهترین عملکرد را از خودتان نشان دهید 

به این طرز تفکر رایج دقت کنید: «اگر چیزی در گذشته نتیجه داده، اکنون نیز نتیجه می‌دهد». 
برخلاف این طرز تفکر، تاریخ ثابت کرده که روش‌های قدیمی همیشه بهترین روش نیستند. 
اما سوال اینجاست که چه کسی قادر به دیدن فرصت‌ها و پیشرفت‌هاست؟ پاسخ افراد تازه‌کار است؛ چراکه آنها محدود به شرایط کنونی نیستند.
برای مثال، گوندر هاگ را در نظر بگیرید. هاگ در سال 1945 رکورد دوی سرعت یک مایل را شکست؛ رکوردی که ظاهراً غیر قابل شکستن بود. 
یک دانشجوی پزشکی به نام راجر بنیستر با غیر قابل شکستن بودن رکورد هاگ مخالف بود. او برنامه تمرینی منحصر‌به‌فردی را جهت شکستن این رکورد تعبیه کرد و در سال 1954 موفق به شکستن این رکورد شد. 
اما تنها 46 روز بعد از شکستن رکورد هاگ توسط بنیستر، فرد دیگری رکورد سریع‌تری را ثبت کرد. 
وقتی افراد مشاهده کردند که شکستن رکورد هاگ امکان‌پذیر است، توهم این محدودیت از بین رفت و سایر افراد نیز تشویق به نوآوری شدند. 
افراد تازه کار می‌توانند راه‌حل‌های جدید را تجربه کنند؛ زیرا نمی‌دانند چه‌چیزی غیرممکن تلقی می‌شود و ترسی از خدشه‌دار شدن اعتبار خود ندارند. 
داستان هارا کفالیدو را در نظر بگیرید؛ سیاست‌مداری یونانی که بدون هیچ تچربه‌ای در عرصه سیاست، در دوره بحران مالی وارد این عرصه شد. 
هزینه‌های دولت در کشورهای مدیترانه‌ای به شدت در حال افزایش بود و بی‌تجربگی کفالیدو باعث شد راه‌حلی ارزشمند پیشنهاد دهد. 
او که به سبک زندگی سیاستمداران یونانی عادت نداشت، به‌سرعت به امتیازهای غیرضروری آنها اشاره کرد؛ امتیازاتی که سیاست‌مداران از آنها برخوردار بودند و از طریق مالیات مردم تأمین می‌شد. 
برای مثال، قانون‌گذاران یونانی با شرکت در جلسات کمیته مبلغی اضافه دریافت می‌کردند. از نظر کفالیدو، شرکت در این جلسات مستحق دریافت پاداش نبود. بنابراین او بر ضد این پاداش‌ها اقدام کرد. 
او فردی تازه‌کار بود که به سیستم قدیمی عادت نداشت و می‌توانست دائماً و به آسانی فرصت‌های صرفه‌جویی در هزینه‌ها را شناسایی کند. پس از قانع‌کردن سیاستمداران قدیمی، این مبالغ اضافی به نصف کاهش یافتند. 

افراد تازه کار را استخدام کنیم یا مجرب؟

افراد تازه‌کار نسبت به کارکنان مجرب خبره‌تر هستند!

این تصور که افراد مجرب به‌دلیل تجربه‌ای که دارند نسبت به افراد تازه‌کار از دانش بیشتری برخوردار هستند، بدیهی است. اما این مسئله همیشه صحیح نیست. به نظر شما چرا؟ 
کارکنان باتجربه در گودال سکون رأی سقوط کرده‌اند؛ شرایطی که تنها به دنبال تأیید نظرات موجود خود هستند و همه چیز را نادیده می‌گیرند. 
آنها به‌دلیل سابقه و اعتمادبه‌نفسی که دارند، نظراتی را که مخالف ایده‌های قدیمی‌شان است رد می‌کنند؛ نظراتی که شامل روش‌های جدید و بهتری برای عملکرد بهتر هستند.
به‌علاوه، این موانع شریکانی را که آنها برای ارتباط انتخاب می‌کنند، تحت تأثیر قرار می‌دهد. 
براساس قانون جاذبه هر چیزی شبیه خود را جذب می‌کند، بنابراین این افراد تنها جذب کسانی می‌شوند که مانند خودشان دچار سکون رای هستند. 
این امر احتمال رهایی آنها از احساس غرور نسبت به ایده‌ها و راه‌حل‌های ارتقاء یافته را کاهش می‌دهد؛ زیرا هیچ نظر جدید و متفاوتی پیرامون آنها وجود ندارد. 
از طرفی، افراد تازه‌کار فعالانه دنبال نظرات مختلف هستند و درخواست کمک می‌کنند. 
تازه‌کارها دوست دارند از طیف وسیعی از افراد چیزهای جدید یاد بگیرند و همچنین در برابر پیشنهادها انعطاف‌پذیرتر هستند، زیرا خودشان هیچ تجربه‌ای جهت اتکا به آن ندارند. 
برای مثال مطالعه‌ای نشان داد که مراجعه افراد به متخصصین در بین تازه‌کارها 40 درصد بیشتر از کارکنان باتجربه بود. به‌علاوه، به‌صورت میانگین هر فرد تازه‌کار با شش متخصص ارتباط کاری داشت، در حالی که کارکنان با تجربه تنها با یک متخصص در ارتباط بودند. 
نویسنده کتاب تخمین می‌زند از آنجایی که تازه‌کارها اطلاعات را از افراد و منابع متفاوت زیادی دریافت می‌کنند، 5 تا 25 برابر بیشتر از افراد مجرب در کسب تجربه پیشی می‌گیرند.
برای نمونه نقاشی کلیسای سیسیتاین اثر میکل آنژر را در نظر بگیرید. 
این نقاشی که بزرگ‌ترین موفقیت مایکل آنژ محسوب می‌شود، توسط یک فرد تازه‌کار کشیده شده است. 
میکل‌آنژ پیش از کشیدن نقاشی کلیسای سیستاین، روی حرفه مجسمه‌سازی تمرکز کرده بود و هیچ تجربه‌ای در کشیدن نقاشی دیواری نداشت. او به منظور غلبه بر فقدان تخصصش دستیارانی استخدام کرد که منتخصص نقاشی دیواری بودند. 
میکل آنژ دوش‌به‌دوش آنها برای هفته‌ها کار کرد. او همچنین با دیوان پاپ نیز برای ایده‌های محتوای نقاشی مشورت کرد. تازه‌کار بودن میکل باعث شد از دیگران کمک بگیرد. 
او در نهایت توانست بر تکنیک نقاشی کشیدن مسلط شود و به‌تنهایی نقاشی کند؛ درعین حال که ایده‌های متخصصین را نیز در اختیار داشت. 

مزیت استخدام افراد تازه کار

افراد تازه‌کار جهت ارائه راه‌حل‌های جسورانه تلاش می‌کنند

یک کارمند با تجربه را به‌عنوان یک دونده ماراتن خبره در نظر بگیرید که با سرعت کم اما ثابت می‌دود. هیچ دلیلی برای شتاب گرفتن وجود ندارد؛ زیرا او قبلاً این مسیر را دویده و از سرعت مورد نیاز برای اتمام آن آگاهی دارد. 
در محل کار، این رفتار به این معناست که کارکنان با تجربه به سختی‌ می‌توانند برای خروج از شرایط راحت و امن سازمان، خود را تحت فشار قرار دهند؛ زیرا آنها به سرعت و رفتار کنونی عادت کرده‌اند.
شرکت پردازش داده را مثال می‌زنیم. این سازمان قصد داشت یک دفتر مرکزی جدید جهت ارتقای تصویر عمومی خود ایجاد کند. آنها وظیفه ساخت دفتر مرکزی را به جک پیترسن که یک مدیر تشکیلاتی با تجربه بود، محول کردند. 
جک پس از 12ماه کار، ماکت پروژه را ارائه کرد که از نظر مالی و امکانات قابل‌قبول بود، ولی تنها به‌خاطر نظر هیئت‌مدیره شکست خورد؛ علت شکست او تصویر عمومی ساختمان بود که با سایر ساختمان‌های شرکت تفاوتی نداشت. 
برخلاف کارکنان با سابقه‌ای مانند پیترسن، افراد تازه‌کار برای اثبات وجود خود کنجکاو هستند. بنابراین برای دستیابی به موفقیت‌های بزرگ تلاش می‌کنند. آنها به‌دلیل برخورداری از سخت‌کوشی، دست به نوآوری می‌زنند.
اگر افراد تازه‌کار دوندگان ماراتن بودند، با سرعت پیش می‌رفتند و در زمان مسابقه رکورد می‌زدند. آنها از محدودیت‌های خود آگاه نیستند، بنابراین به تلاش خود ادامه می‌دهند. 
بعد از شکست جک در DATAPROF، شرکت فرد تازه‌کاری را جهت انجام پروژه استخدام کرد. این فرد تازه‌کار توانست یک شاهکار کامل خلق کند. 
چون بخش تشکیلات شرکت چندان با سابقه نبود، او از کارکنانی که قرار بود در آینده در ساختمان جدید کار کنند درباره نیازهایشان سوال کرد؛ و از آنجایی که اهمیت بسیار بالای تصویر عمومی را می‌دانست از طریق هماهنگی با افراد متخصص در تصویرسازی DATAPROF، از تخصص آنها استفاده کرد. 
طرح نهایی فرد تازه‌کار بسیار عالی از آب درآمد و تنها دلیل موفقیت آن، جویا شدن از نیازهای کارمندان و ارائه راه‌حل‌های نوآورانه و جدید بود.

چرا افراد تازه کار در نوآوری عالی هستند؟

افراد تازه‌کار در نوآوری عالی هستند؛ زیرا همیشه از صفر شروع می‌کنند

«راه‌ و شیوه‌ای که آن را می‌شناسی بهتر از چیزی است که شناختی از آن نداری». به نظر چنین ذهنیتی با کارکنان باتجربه کاملاً عجین شده است. آنها اسیر روند مرسوم گذشته هستند؛ زیرا این راه به ظاهر امنیت بیشتر و ریسک کمتری دارد. 
متأسفانه فعالیت در محدودیت‌های منطقه امن، پتانسیل نوآورانه افراد را محدود می‌کند. 
برای مثال،‌ یک مدیر فروش بسیار باتجربه در نیویورک، در شغل خود ترفیع گرفت و مدیر فروش منطقه‌ای بزرگ‌تر شد. 
او قبل از آن در شهر کار می‌کرد و بر شبکه کوچکی از رابط‌های فروش متکی بود. ولی با گسترش منطقه تحت مسئولیتش، در تطبیق با آن شکست خورد. 
او برای پوشش منطقه‌ای بزرگ‌تر به رابط‌های بیشتر و استراتژهای جدیدتری نیاز داشت، ولی در روش‌های رشد قدیمی خود گیر افتاده بود. پیش‌بینی آینده زیاد دشوار نبود و او سقوط کرد. 
برخلاف مدیرفروش با تجربه، افراد تازه‌کار همیشه در موقعیتی هستند که باید در لحظه عمل کنند و چیزهای جدید را از صفر بسازند. آنها دانش، روند معمول و شبکه‌ای ندارند تا به روش‌های معمول کارها را انجام دهند بنابراین باید همه‌چیز را از نو شروع کنند.
برای مثال، جین چنگ، دانشجوی دانشگاه استنفورد، در کلاسی ثبت‌نام کرد که قصد داشت دستگاه انکوباتور (دستگاهی که نوزادان تازه به دنیا آمده و نارس را در آن نگه‌می دارند) برای دنیای در حال توسعه بسازد. 
جین و تیمش هیچ تیم پژوهشی بزرگ یا بودجه میلیون دلاری در اختیار نداشتند؛ آنها تنها کنجکاو و سخت‌کوش بودند. 
تیم او سعی کرد کشورهای دریافت‌کننده دستگاه‌های انکوباتور ساخت خود را درک کند. در این راه، آنها از مشکلات بومی مانند کمبود برق و عدم توانایی این کشورها در تهیه دستگاه‌های انکوباتور سنتی 20هزار دلاری آگاه شدند. 
در نتیجه انکوباتوری ساختند که نه‌تنها در آزمایشگاه کاربردی بود، بلکه در کشورهای مورد نظر نیز کاربردی واقع‌گرایانه داشت.
آنها موفق به ارائه انکوباتورهایی تنها با قیمت 25 دلار شدند که نوزاد را برای 4 ساعت گرم نگه می‌داشت، به آسانی تمیز می‌شد و با آب‌جوش مجدداً کار می‌کرد. 

افراد تازه کار چه خصوصیاتی دارند؟

هرکسی می‌تواند تازه‌کار باشد 

برخلاف تصور، برخورداری از مزیت تازه‌کاری ربطی به جوان بودن ندارد؛ بلکه تنها یک ذهنیت است. شما می‌توانید از این مزیت استفاده کنید حتی اگر یک کارمند ارشد با تجربه باشید. 
تازه‌کاری تنها یک ذهنیت مقطعی نیست که بعد از کسب تجربه از بین برود. بنابراین تازه‌کاران ابدی هم وجود دارند. 
برای اینکه یک تازه‌کار ابدی باشید راه‌هایی وجود دارد که به سه مود از آنها اشاره خواهیم کرد: 
1) اولین روشی که تازهکاران ابدی به کار می‌گیرند این است که تجربه و هوش تازه‌کاری را ترکیب می‌کنند. آنها با داشتنی ذهنی تشنه، کنجکاو و مشتاق برای رویارویی با چالش‌ها، به این توانایی دست پیدا می‌کنند. همچنین به قدری متواضع هستند که هرکسی می‌تواند چیزی به آنها بیاموزد.
مثال بارز کسی که در جهت تازه‌کار دائمی بودن تلاش کرد، قهرمان موج‌سواری جهان در دهه 70 میلادی، یعنی وین «خرگوش» بارتولومیو است. علی‌رغم اینکه وی یکی از موج‌سواران سطح بالا بود، از موج‌های بزرگ که سایر افراد حرفه‌ای به دنبال آنها بودند اجتناب می‌کرد و ترجیح می‌داد در ساحل هانتینگتون کالیفرنیا موج سواری کند. 
او در آنجا از نوجوانان و سایر تازه کارهایی که مکرراً روی مج‌های کوچک‌تر موج‌سواری می‌کردند الهام و انرژی می‌گرفت. 
2) روش دیگر جهت حفظ هوش تازه‌کاری، شروع تازه است. دیدی نو به شغل و اهداف داشتن، روشی آسان برای فراهم‌کردن مزیت تازه‌کاری است. حتی اگر پروژه‌ای را 100 مرتبه انجام داده‌اید، تصور کنید برای اولین بارتان است.
نویسنده این حقه را از سی‌.کی.پراهالاد استاد کسب‌وکار آموخت. او به‌صورت مرتب یادداشت‌های ترم قبل را دور می‌اندازد، حتی اگر درس یکسانی را تدریس کند؛ زیرا تمایل دارد افکار جدید و تازه را به اشتراک بگذارد. 
3) روش آخر فراگیری هوش تازه‌کاری، الهام‌گرفتن از تازه‌کارهای اصیل است. اجازه دهید ایده‌های تازه آنها طرز تفکر قدیمی شما را زیرورو کنند!
با این ابزارها می‌توانید از اهمیت خصوصیات تازه‌کار بودن سود ببرید،‌ حتی اگر به‌صورت ذاتی یک تازه‌کار ابدی نیستید. 

چطور هوش تازه کاری بدست آوریم؟

با فعال کردن حالت یادگیری،‌ مجدداً هوش تازه‌کاری را به دست آورید

آیا فکر می‌کنید ذهنیت تازه‌کاری را گم کرده‌اید؟ نگران نباشید، راه‌هایی برای به دست آوردن مجدد آن وجود دارد. 
قدم نخست جهت یادگیری مجدد هوش تازه‌کاری فعال‌کردن بخش یادگیری است که با آمادگی برای یادگیری تعریف می‌شود. در برابر ایده‌های جدید انعطاف داشته باشید، خودبینی و روند معمول قدیمی را فراموش کنید و از هر منبع قابل الهام در دسترس خود استفاده کنید.

این تکنیکی است که جیم هاربا، مربی تیم San Francisco 49ers در آماده‌سازی بازیکنان خود برای یک بازی بزرگ از آن استفاده کرد. 
درحالی‌که اکثر اعضای تیم افراد حرفه‌ای و باتجربه‌ای بودند، جیم متوجه اهمیت شوروشوق و انگیزه تازه‌کاری آنها شد. او با قراردادن عکس‌های زمان دبیرستان هر بازیکن در بالای کمد آنها، نگرش یادگیری آنها در زمان جوانی را به بازیکنان یادآوری کرد. این نگرش بود که در آغاز آنها را به سوی حرفه‌ای شدن سوق داد. 
یک روش برای اینکه بتوانید یادگیری را برای خود آسان کنید این است که خود را در موقعیت جدید و تازه قرار دهید. کارهای داوطلبانه یا عوض کردن شغل برای یک روز را امتحان کنید.
جهش در موقعیت جدید، تغییر به حالت یادگیری، سوال پرسیدن و لذت‌بردن از مزیت تازه‌کاری زمانی که شما کار جدیدی را انجام می‌دهید، برای مغز شما آسان‌تر است. 
تشریفات و الگوهیای را ایجاد کنید که به بازگشت ذهنیت تازه‌کاری به شما کمک می‌کنند با برگشت به زمانی‌که یک تازه‌کار واقعی بودید ذهن خود را گمراه کنید.
برای نمونه فرانسیس تروفات، فیلمساز برنده جایزه، تشریفات ذهنیت تازه‌کاری را دارا بود. او در ابتدای حرفه فیلمسازی به یک کتاب‌فروشی کوچک رفت و کتابی درمورد فیلمسازی پیدا کرد که در او تأثیر عمیقی گذاشت. علی‌رغم اینکه او به مدت 25 سال پس از آن به کارگردانی پرداخت، هرسال به همان کتاب‌فروشی باز‌می‌گردد و آن لحظه تأثیرگذار را با خرید همان کتاب و مطالعه مجد دآن زنده می‌کند. 

افراد تازه‌کار به سازمان‌ها انرژی می‌بخشند! 

شما به‌عنوان یک رهبر چگونه می‌توانید به استفاده از قدرت تازه‌کارها در سازمان خود کمک کنید؟ 
برای این‌کار، به خاطر بسپارید که افراد تازه‌کار ایده‌های جدید را فقط در پروژه‌های تحت انجام خود وارد نمی‌کنند، بلکه می‌توانند برای کل تیم‌ها الهام بخش باشند. 
برای مثال، وقتی Nike در سال 2003، converse را خریداری کرد، پیتر هادسون، مدیر نوآوری، با استخدام استعدادهای جدید و محول‌کردن مسئولیت‌های بزرگ‌تر به کارکنان قدیمی که به القای ذهنیت تازه‌کاری کمک می‌کرد، این برند را به صدر صنعت خود بازگرداند. 
تیم دوباره متولد شده علاوه بر طراحی جدید لباس‌ها، تغییراتی ساختاری مانند همکاری مستقیم با کارخانه‌ها را هم پیشنهاد کردند. 
این امر چند هفته‌ای به طول انجامید، اما در نهایت چابکی و انطباق‌پذیری converse را افزایش داد. 
به‌خاطر بسپارید که جهت استفاده حداکثری از انرژی تازه کارها، رهبران باید آنها را در مسیر درست هدایت کند. افراد تازه‌کار نیازمند اهدافی شفاف برای تلاش هستند. 
افراد تازه‌کار برای درخشیدن نیازمند این هستند که مسئولیت و چالش‌های کافی در اختیارشان قرار داده شود. این چالش‌ها باید نه آنقدر بزرگ باشند که به سازمان ضربه بزنند و نه آنقدر کوچک که تازه‌کارها در نقش‌هایی ضعیف‌تر ثابت شوند و در نهایت مزیت تازه‌کاری خود را از دست بدهند.
درمورد بیمارستان‌ها، دکترهای باتجربه اغلب از این موضوع شکایت می‌کنند که پزشکان کشیک باید کنترل شوند؛ زیرا تجربه کافی برای رسیدگی به بیماران در حال مرگ را ندارند. اما تنها در پنج درصد مواقع چنین شرایطی برقرار است و این یعنی در 95درصد باقی مانده، این افراد می‌توانند از مزیت تازه‌کاری خود استفاده کنند. این مسئولیت بسیار بزرگی است که افراد تازه‌کار می‌توانند برعهده بگیرند. 
پس دفعه بعدی که وظیفه‌ای به کارمندی فداکار، خلاق و پُرشوروشوق نیاز داشت، فردی تازه‌کار را در نظر بگیرید. او می‌تواند کل سازمان‌تان را غافلگیر کند.