موقعیت شما در سایت:
خلاصه کتاب 21 قانون انکار ناپذیر رهبری
خلاصه کتاب 21 قانون انکار ناپذیر رهبری
0 نظر
0 لایک
198 بازدید
تاریخ انتشار: 1402/02/06
توضیحات
بزرگترین عامل موفقیت در کسبوکار کیفیت رهبری است، در این خلاصه کتاب 21 قانون انکار ناپذیر رهبری را برایتان آورده ایم.
این روزها فستفود مکدونالد در همه جا یک شعبه دارد اما آیا میدانید شروع این کسبوکار از کجا رقم خورد؟
در سال 1937 در پاسادینا از ایالت کالیفرنیا دیک و موریس مکدونالد یک رستوران کوچک Drive-in که در آن مشتریان بدون پیاده شدن از اتومبیل غذای خود را سفارش داده و تحویل میگیرند، ویژهی هاتداگ باز کردند. آنها چند سال بعد رستوران خود را به سن برناردینو در کالیفرنیا منتقل کرده و در آنجا آشپزخانه خود را گسترش دادند و همبرگر را هم به منوی خود اضافه کردند.
قانون سرپوش
در سال 1952 این دو برادر تصمیم گرفتند که امتیاز ایده فست فود خود را واگذار کنند اما در این راه دچار مشکلاتی شدند. دلیل این مشکل یک چیز بود؛ قانون سرپوش. یکی از مهمترین قوانین رهبری. قانون سرپوش به این مهم اشاره دارد که موفقیت شما و شرکت شما به یک قابلیت کلیدی گره خورده است؛ توانایی شما در رهبری.
برادران مکدونالد به دلیل قدرت رهبری ضعیفی که داشتند، در واگذاری حق امتیاز کسبوکار خود به مشکل برخوردند. آنها علیرغم برخورد بسیار خوب با مشتریها و داشتن ایدههای نو و خلاقانه، رهبرانی نالایق بودند که باعث میشد سرمایهداران کمی به آنها روی خوش نشان دهند و روی آن سرمایهگذاری کنند.
نالایقی آنها به هنگام عقد قرار داد با ری کراک برای گسترش کسبوکارشان بیشتر به چشم آمد. کراک که خود رهبری بزرگی بود تصمیم گرفت برای تمام پستهای حساس رهبرانی استخدام کند. کراک توانایی پرداخت حقوق این رهبران را نداشت؛ به همین دلیل شخصا از بانک وامهایی گرفت و برای آنکه اوضاع اقتصادی این امتیاز روبهراه شود، دو سال از حقوق خود چشمپوشی کرد.
نتایج نشاندهنده موفقیت کراک بود؛ زیرا برادران مکدونالد فقط 15 قرارداد واگذاری حق امتیاز بستند. در حالیکه کراک در چهار سال ابتدایی، کارش را با عقد 100 قرارداد شروع کرد و در چهار سال بعدی نزدیک به 400 قرارداد را نهایی کرد.
قانون اثر
قانون سرپوش بیان میکند که اگر رهبران عملکرد خوبی نداشته باشند، در موقعیت آسیبپذیری قرار میگیرند. پس چگونه میتوان مطمئن شد که شما دچار این آسیب نمیشوید؟
اگر میخواهید رهبری را استخدام کنید باید به دنبال نشانههایی از تاثیرگذاری او بر دیگران بگردید. به جای بررسی عناوین شغلی و رزومه، دنبال کنندههای آنها را مورد مطالعه قرار دهید. یک رهبر حقیقی باید بتواند تعداد زیادی از افراد را تحت تاثیر قرار دهد.
سوالی که پیش میآید این است که چطور میتوانید روی افراد تاثیرگذار باشید؟ در ابتدا باید نشان دهید که دارای بینشی عمیق هستید و همه عوامل موثر بر پیروانتان در نظر میگیرید.
باید بتوانید احساس شخصی را که فکر میکند رفتار دیگران با او ناعادلانه است، درک کنید. با چنین بینشی میتوانید تنشهای در حال شکلگیری را تشخیص داده و مشکلات را قبل از آنکه به کسبوکارتان آسیب بزنند، حل کنید. همچنین برای افزایش روحیه و متقاعد کردن مردم در پیروی، باید روی موفقیتهای گذشته پافشاری کنید. نشان دادن مدرکی از موفقیتهای گذشتهتان به مردم باعث افزایش انگیزه گرفتن آنها میشود و اطمینان حاصل میکنند که در مسیر صحیح قدم گذاشتهاند.
قانون پایه استوار
بیایید رسوایی معروف واترگیت را بررسی کنیم. در اوایل دهه 70 میلادی اعضای دولت نیکسون به دلیل فعالیتهای غیرقانونی، از جمله دزدی از دفاتر کمیته ملی حزب دموکرات مجرم شناخته شدند. در نتیجه نیکستون اعتماد مردم را از دست داد و مجبور به استعفا شد.
این داستان ما را به قانون بعدی یعنی قانون پایه استوار میرساند. براساس قانون پایه استوار، رهبران باید در جهت ایجاد زیربنای محکم اعتماد تلاش کنند. مردم نیازمند رهبری قابل اعتماد هستند تا بتوانند از او پیروی کنند. یک رهبر خوب با پیروانش صادق و منصف است و عادلانه قضاوت میکند.
اکثر سازمانها در ترفیع یا اخراج یک کارمند چارچوبهایی دارند که اگر یک رهبر از این قوانین پیروی نکند، بیاحترامی تلقی میشود. رهبران قوانین را اعمال میکنند و دیگران باید از آنها پیروی کنند. بنابراین اگر از میانبرها بروید دیگران فکر میکنند که این قوانین شامل شما نمیشود و در نهایت اعتماد تمام سازمان خود را از دست میدهید. همان مسئلهای که منجر به سرنگونی نیکسون شد؛ زیرا با انجام کار غیرقانونی مورد نظر نشان داد که قوانین شامل او نمیشوند.
نویسنده کتاب به عنوان کشیش ارشد برای کلیسای اسکایلاین در سندیگو در ایالت کالیفرنیا کار میکرد و در طول تعطیلات کریسمس که سرشان شلوغ بود، یکی از پرسنل را بدون مشورت با دیگر اعضای کلیسا اخراج کرد. این میانبر اعضای کلیسا را آشتفته کرد و او برای جلب اعتماد دوباره آنها مجبور شد سخت تلاش کند.
قانون نفوذ و اعتماد
نفوذ و اعتماد دو ویژگی مهم برای هر رهبری هستند، همچنین حائز اهمیت است که پیروان به رهبر خود احترام بگذارند. مردم از یک رهبر انتظار دارند که باتجربهتر، مصممتر، شجاعتر از آنها باشد و داشتن این ویژگیها سبب میشود که به او احترام بگذارند.
هریت تابمن که در سال 1820 یک برده به دنیا آمده بود، توانست به ایالت آزاد پنسیلوانیا فرار کند. وی در آنجا یک گروه زیرزمینی راهآهن تشکیل داد که به هدف آنها کمک به فرار بردگان سیاهپوست از جنوب به شمال بود و از این طریق به فرار دیگر بردهها کمک کرد.
تابمن ارادهای قوی داشت و مورد احترام همه بود مخصوصا بردههایی که آنها را در مسیر خطرناک جنوب تا شمال هدایت میکرد. ریسکهایی که تابمن به عهده میگرفت نقش مهمی در چگونگی بدست آوردن احترام دیگران داشت. با اینکه هر لحظه در این راه احتمال شسکت و حتی مرگ وجود داشت، اما او در هر عملیات شجاعت و عزم بیشتری نشان میداد. هر بار که او بردههای بیشتری را آزاد میکرد، جنوبیها جایزه کشتن وی را نیز بیشتر میکردند. اما این تهدیدات نتوانستند تابمن را از هدفش منصرف کنند و در نهایت مجموعا 19 عملیات انجام داد.
وفاداری تابمن به رسالتش باعث میشد که دیگران به او احترام بگذارند. به عنوان یک رهبر میتوانید وفاداری خود را با متعهد بودن نسبت به رفاه و اهداف پیروانتان نشان دهید. وفاداری یک ویژگی با ارزش است که این روزها به سختی پیدا میشود. تسلیم نشدن رهبران هنگاهی که سازمان تحت فشار است، باعث میشود احترام بدست آورند.
قانون جاذبه
نخست تیم ایدهآل خود را تصور کنید. چه نوع آدمهایی را میبینید؟ به احتمال زیاد گروهی از افراد را تصور خواهید کرد که از لحاظ سن، پیشینه شغلی، تیپ شخصیتی و حتی بلندپروازی شبیه شما هستند. این مسئله به قانون جاذبه معروف است. به همین دلیل اگر 35 ساله هستید ترجیح میدهید به جای افراد 16 یا 65 ساله کسی را که در دهه سوم زندگیاش است، استخدام کنید.
ما شاهد قانون جاذبه در طی واقعه معروف به انفجار داتکام در دهه 90 میلادی بودیم. در آن دوره کارآفرینان جوان هزاران کسبوکار را راهاندازی کردند. این قانون علاوه بر سن، شامل شخصیت هم میشود. اگر شما از لحاظ نظافت یک کمالگرا باشید، ممکن است شخص شلختهای را که اداره را کثیف میکند استخدام نکنید. اما کسی را که مانند شما دقیق و پایبند به جزئیات باشد، انتخاب خواهید کرد.
حتی تئودور روزولت، رئیس جمهور سابق آمریکا، به هنگام استخدام افراد نظامی در طول جنگ آمریکا با اسپانیا از این قانون پیروی کرد. روزولت در ابتدا در بخش شمال شرقی آمریکا در خانوادهای اشرافی پرورش یافته بود و سپس برای مدتی در منطقه داکوتا به شکار و گاوچرانی مشغول شد. به همین دلیل در طول جنگ، روزولت کسانی را که پیشینه مشابهی داشتند به کار گرفت که نتیجه این تصمیم یک نیروی شبه نظامی متشکل از اشرافیهای شمال شرقی، گاوچرانهای داکوتا بود.
طبق قانون جاذبه، یک رهبر میتواند تیم یا حتی سازمانی را براساس ویژگیهای خود شکل دهد.
قانون پیروزی
همه رهبران بزرگ قبل از موفقیت بارها طعم شکست را چشیدهاند، لذا از باختن نترسید و عقبنشینی نکنید. به این مسئله قانون پیروزی میگویند.
به عنوان مثال وینستون چرچیل در طول جنگ جهانی دوم حتی وقتی که ارتش نازیها اکثر اروپا را تحت سلطه خود داشتند و انگلیس را بمباران کرده بودند، شکست را نپذیرفت. حتی زمانی که دیگر امیدی وجود نداشت، او همچنان به دنبال راههایی برای پیروزی بود که در نهایت توانست با ملحق کردن نیروهایش با ایالات متحده و هدایت آنها ارتش هیتلر را شکست دهد.
هیچیک از رهبران بزرگ شکست را به سادگی قبول نمیکنند و همواره در تلاش هستند تا پیروز شوند، مانند کاری که چرچیل کرد.
یک رهبر پیروز باید بداند که چگونه تیمی پیروز متشکل از استعدادهای متنوع خلق کند. اگر تمام افراد یک تیم استعدادهای یکسان داشته باشند، آن تیم نمیتواند پیروز شود. همانطور که اگر یک تیم فوتبال فقط از دروازهبانها تشکیل شده باشد موفق به گلزدند نمیشوند. بنابراین رهبران موفق تیمهایی که استعدادهای متنوع شکل میدهند که میتوانند با چالشهای متفاوت روبرو شوند.
اما مهم است که این افراد هدف مشترکی داشته باشند، در غیر این صورت ممکن است استعدادها هدر روند. مربیهای فوتبال اهمیت کار تیمی را بهخوبی میدانند، بنابراین به بازیکنان خود توصیه میکنند اگر همتیمی آنها موقعیت گلزنی بهتری داشت، توپ را پاس بدهند.
قانون زمانبندی
تصمیم غلط یک رهبر در زمانی غلط، میتواند فاجعهای بهبار آورد. اما گاهی اوقات تصمیم درست در زمان غلط هم میتواند به همان اندازه فاجعهآمیز باشد.
به عنوان مثال درمورد رسیدگی به باغچه باید دقت کنید که دانهها را در زمان درست بکارید. اگر خیلی زود این کار را انجام دهید، ممکن است خاک منجمد شود و اگر هم خیلی دیر باشد، برداشت کمی خواهید داشت.
در سال 2005 وقتی که طوفان کاترینا به شهر نیوراورلئان رسید، ری ناگین، شهردار این شهر، میدانست که باید شهر تخلیه شود، اما نتوانست تصمیم درستی بگیرد. حتی وقتی شهرهای اطراف نیواورلئان دستورهایی مبنی بر اینکه مردم باید شهر را ترک کنند صادر کردند، 12 ساعت طول کشید تا ناگین تقاضای تخلیه شهر را صادر کرد. اما دیگر خیلی دیر شده بود و بسیاری از شهروندان جان خود را از دست دادند.
چرچیل توانست خطرات هیتلر را تشخیص دهد و به موقع برای افزایش آمادگی ارتش بریتانیای کبیر دست به کار شود که در نتیجه این اقدام، بریتانیا ایستادگی کرد و در نهایت پیروز شد.
ارسال نظر
0دیدگاه
لطفاً پیش از ارسال نظر، خلاصه قوانین زیر را مطالعه کنید:
فارسی بنویسید و از کیبورد فارسی استفاده کنید.
نظراتی که شامل الفاظ رکیک و توهین آمیز و بحث های سیاسی و قومیتی، تبلیغ، لینک باشد منتشر نشده و حذف می شوند.
خبر خوب اینکه در مقالات آموزشی مطالب زندگینامه افراد ثروتمند دنیا، خلاصه کتاب مدیریتی برای مدیران و مصاحبه های اختصاصی با کارآفرینان برتر ایران را برای مدیریت کسب و کار خودتان برایتان قرارداده ایم.
دیدن نظرات بیشتر
تعداد کل نظرات: 0 نفر
چک لیست های زندگی جدید
هر روز چک لیست های جدید برای شما آماده و منتشر میکنیم.