موقعیت شما در سایت:
خلاصه کتاب هوش مالی خود را افزایش دهید
خلاصه کتاب هوش مالی خود را افزایش دهید
0 نظر
0 لایک
1642 بازدید
تاریخ انتشار: 1402/02/07
توضیحات
این خلاصه کتاب توصیه نامهی مسائل مالی نیست و به شما نخواهد گفت چه کار کنید. بلکه شما را از لحاظ مالی باهوشتر خواهد کرد تا بتوانید اطلاعات مالی خود را به درستی پردازش کنید و راه ثروتمند شدن را بیابید.
هوش مالی چیست؟
پنج بهرهی هوشی مربوط به مسائل مالی
بهره هوشی مالی شماره ۱: کسب پول بیشتر
بهره هوشی مالی شماره ۲: حفاظت از پول
بهره هوشی مالی شماره ۳: بودجه بندی پول
بهره هوشی مالی شماره ۴: اهرم ساختن از پول
بهره هوشی مالی شماره ۵: افزایش دانش مالی
۵ فاکتور مهم برای طبقهبندی اطلاعات عبارت است از:
یکپارچگی پول
افزایش نبوغ مالی
راه مناسب برای یادگیری هوش مالی
نتیجه گیری بهبود هوش مالی
پنج هوش مالی اصلی که برای پولدار شدن به آن نیاز دارید، در این کتاب شرح داده میشود، بدون آنکه نیاز باشد بدانید اقتصاد، سهام یا بازارهای املاک در چه اوضاعی به سر میبرند.
به یاد داشته باشید که هیچ وقت خود طلا، سهام، املاک، کار فراوان یا پول شما را ثروتمند نمیکند، بلکه اطلاعات شما در مورد طلا، سهام، املاک، کار فراوان یا پول است که شما را ثروتمند میکند. در نهایت این هوش مالی شماست که شما را ثروتمند میکند. پس توصیه میکنیم این کتاب را بخوانید و باهوشتر شوید تا پولدارتر شوید.
هوش مالی چیست؟
همه افراد جامعه، چه پولدارها و چه افراد فقیر به نوعی با مشکلات مالی دست و پنجه نرم میکنند. فقط نوع مشکلاتشان با هم فرق میکند و باید بدانید داشتن پول، تحصیلات، شغل و سخت کار کردن هیچ کدام به تنهایی مشکلات شما را حل نخواهد کرد. اما با قطعیت میتوان گفت هوش مالی بسیاری از مشکلات مالی را حل میکند.
مشکلات مالی افراد را باهوشتر میکند البته اگر تلاش کنید آنها را حل کنید. فقر یعنی بیشتر بودن مسئلهها نسبت به راه حلها. زمانی که یک فرد در مشکلاتی غرق شود که نتواند آن را حل کند فقر پدیدار میشود.
این کتاب همچنین به قوانین جدید پول ـ قوانینی که از سال ۱۹۷۱ تغییر کردهاند ـ میپردازد. یکی از دلایل مشکل مالی بسیاری از افراد همین دنبال کردن و به کار گرفتن و قوانین قدیمی است. قوانین منسوخی که میگوید: سخت کار کنید، پولتان را پسانداز کنید، زیر بار قرض نباشید، در سبد سهام بلندمدت یا صندوقهای مشترک سرمایهگذاری کنید. اما در نظام سرمایهداری جدید پسانداز پول و ارز دیوانگی است. کلید ثروتمند شدن این است که قوانین جدید را بشناشید و از آنها در جهت پیشبرد خود استفاده کنید. برای رقم خوردن چنین اتفاقی به هوش مالی نیاز دارید.
پنج بهرهی هوشی مربوط به مسائل مالی
در رابطه با مسائل مالی پنج بهرهی هوشی اصلی وجود دارد که، عبارتند از:
• بهرهی هوشی مالی ۱: کسب پول بیشتر
• بهرهی هوشی مالی ۲: حفاظت از پول
• بهرهی هوشی مالی ۳: بودجه بندی پول
• بهرهی هوشی مالی ۴: اهرم ساختن از پول
• بهرهی هوشی مالی ۵: افزایش دانش مالی
تفاوت بین هوش مالی و بهره هوش مالی این است که هوش مالی بخشی از هوش ذهنی ماست که برای حل مشکلات مالی از آن استفاده میکنیم. بهرهی هوش مالی معیار اندازهگیری هوش مالی است. برای مثال اگر من ۱۰۰،۰۰۰ دلار درآمد داشته باشم و ۲۰ درصد آن را مالیات بدهم، به نسبت فردی که ۱۰۰،۰۰۰ دلار درآمد دارد و ۵۰ درصد آن را مالیات میدهد، از بهرهی هوشی بالاتری برخوردارم.
بهره هوشی مالی شماره ۱: کسب پول بیشتر
هر چه پول بیشتری به دست آورید بهرهی هوش مالی شماره ۱ تقویت میشود. برای رسیدن به این هدف باید مراحل آن را طی کنید. یکی از دلایلی که مردم فاقد این بهری هوش مالی هستند این است که آنها قفط پول را میخواهند اما مراحل رسیدن به آن را نمیخواهند. بسیاری از افراد ثروتمند نمیشوند چرا که ارزشی که برای یک فیش حقوقی ثابت قائلاند، بیشتر از ارزشی است که برای فراگیری مراحل هوشمند شدن و ثروتمندتر شدن قائلند.
• باید بدانید که هیچ کدام از ما شبیه به یکدیگر نیستیم و هر فرد خودش باید تصمیم بگیرد که بهترین راه برای پولدار شدن کدام است.
• مسئله مهم بعدی که باید به آن توجه داشته باشید این است که هوش مالی یک هوش احساسی است. اگر نتوانید احساسات خود را کنترل کنید، توانایی کنترل پولهای خود را نیز ندارید.
• ترسوها به ندرت پیروز میشوند. تا زمانی که به موفقیت نرسیدید دست از پیشروی مسیر برندارید. چراکه این مسیر رسیدن به ثروت است که شما را ثروتمند میکند نه خود پول. پس از شکستهای مالی نهراسید و با قدرت ادامه دهید.
• یکی از دلایلی که مردم در تقویت بهرهی هوش مالی شماره ۱ ناتوانند، این است که عقاید کهنهی خود را رها نمیکنند. به جای آنکه خود را با چالشهای جدید درگیر کنند و مطالب روز را فراگیرند، کارهای مطمئن قدیمی را انتخاب میکنند. هوش حقیقی یعنی لذت فراگیری نه ترس از شکست.
• با مقایسه و کنار هم قرار دادن نمودارهای صورت مالی و گردش پول کارمندان با کارآفرینان و سرمایهگذاران این نکته مشخص میشود که کارمندان و خویش فرمایان برای کسب پول کار میکنند. آنها کار میکنند تا فیش حقوقی، یا درآمد ساعتی یا کارمزدی داشته باشند. ولی کارآفرینان و سرمایهگذاران برای کسب داراییهایی کار میکنند که گردش پول یا سود مالی داشته باشد.
• برای ثروتمند شدن باید بدانید که مشکلات هرگز از بین نمیروند. وقتی که تصمیم بگیرید مشکلات مالی را حل کنید، پول به سمت شما جریان مییابد. حال زمان آن است که از این پول محافظت کنید.
بهره هوشی مالی شماره ۲: حفاظت از پول
بهره هوش مالی شماره 1 با پول سنجیده میشود و معیار سنجش بهرهی هوش مالی شماره ۲، درصد درآمد یک فرد در برابر درصدی است که مالیات میپردازد. یعنی شخصی که کمترین مالیات را میپردازد از بالاترین بهره هوش مالی شماره ۲ یعنی حفاظت از پول برخوردار است.
غارتگران ثروت شما فقط به مالیات ختم نمیشود. بانکهایی که به آنها اعتماد میکنید و پول خود را به آنها میسپارید، پول شما را ذره ذره بالا میکشند. لذا بالا بردن این بهره هوش مالی کمک میکند که پول خود را از چنگال غارتگران حفظ کنیم.
همواره این نکته را مدنظر داشته باشید که قوانین پولی و مالی تغییر کردهاند. در حال حاضر کسی که سخت کار کند و پول پسانداز کند، دارد برای درآمدی که بیشترین درصد مالیات به آن تعلق میگیرد تلاش میکند ولی فردی که هوش مالی دارد حقوق زیادی نمیخواهد در عوض حق امتیاز یا سود سهام را ترجیح میدهد زیرا به این نوع درآمدها سود کمتری تعلق میگیرد. یک سرمایهگذار باهوش حداقل این را میداند که روی درآمد حاصل از اوراق بهادار یا درآمد بینیاز از کار سرمایهگذاری کند.
بهره هوشی مالی شماره ۳: بودجه بندی پول
بودجه یک برنامه است. برنامهای برای ایجاد هماهنگی بین منابع (درآمدها) و مخارج.
بودجه نوع اول: کسری بودجه
کسری بودجه یعنی افزایش مخارج به نسبت درآمد. بسیاری از مردم هنگام رویارویی با کسری بودجه تصمیم میگیرند از مخارج خود کم کنند. اما راه درست این است که به جای کم کردن مخارج، درآمد خود را افزایش دهید.
بودجه نوع دوم: مازاد بودجه
مازاد بودجه عبارت است از افزایش درآمد به نسبت مخارج. توجه کنید این لزوما به معنای کمتر خرج کردن نیست. اگرچه کاهش مخارج منجر به افزایش درآمد خواهد شد، اما این تعریف دقیقا عنوان نمیکند که مازاد بودجه در نتیجه کاهش مخارج به وجود میآید. این عبارت به معنای تمرکز روی به وجود آوردن درآمد بیشتر که در بهره هوش مالی شماره ۱: کسب پول بیشتر به آن اشاره شده است. فردی که مازاد بودجه دارد، میتواند از بین پرداخت بدهیها، افزایش مخارج یا سرمایهگذاری یک کدام را انتخاب کند.
شرکتی که مازاد بودجه دارد میتواند از طریق سرمایهگذاری یا کسب سود، کسب و کارش را توسعه دهد؛ یا اینکه سهام خودش را بازخرید کند. بازخرید سهام ممکن است گاهی به این معنی باشد که شرکت توانایی گسترش کسب و کارش را نداشته و در عوض تصمیم میگیرد سهام خود را بخرد. اگر چنین اقدامی موجب افزایش قیمت سهمها شود، خیلی از سهامداران خوشحال خواهند شد، حتی اگر شرکت توسعه چندانی نیابد. البته بازخرید سهام توسط خود شرکت معنای دیگری نیز دارد. میتواند این معنی را بدهد که شرکت از رشد کردن بازایستاده و مدیران آن نمیدانند چطور کسب و کارشان را ارتقا دهند. این نشانهی خوبی برای سرمایهگذاران نیست. وقتی قیمت سهام بالا میرود، احتمالا زمان فروش آن است، نه خرید آن.
اگر شما میخواهید ثروتمند شوید باید بین مازاد بودجه و کسری بودجه قطعا مازاد بودجه را انتخاب کنید و آن را به روش افزایش درآمد نه کاهش هزینه به وجود آورید.
نکته مهم: باید مازاد بودجه را تبدیل به هزینه کنید
اغلب افراد میدانند که باید پول پسانداز کنند، به خیریهها کمک کرده و سرمایهگذاری کنند. مشکل اینجاست که پس از پرداخت مخارجشان، پولی برایشان باقی نمیماند که این کارها را انجام دهند. ولی وقتی آنها را در اولویتهای بالاتری قرار دهید باعث میشود که بتوانید از طریق هزینهها درآمد به وجود آورید. برای فهم بهتر این مطلب به مثالی که نویسنده در این بخش اشاره کرده میپردازیم.
رابرت کیوساکی میگوید: بلافاصله بعد از ازدواج با مشکلی روبه رو شدیم و آن هم بیشتر بودن هزینهها نسبت به درآمدمان بود. برای حل این مشکل از حسابدارمان، بتی خواستیم که هر ماه ۳۰ درصد از همه درآمدها را به عنوان هزینه کم کند و آن را در ستون داراییها قرار دهد. یعنی اگر ما ۱،۰۰۰ دلار درآمد و ۱،۵۰۰ دلار هزینه داشتیم بتی باید ۳۰درصد از ۱،۰۰۰ دلار را میگرفت و آن را در ستون داراییها قرا میداد. حال باید با ۷۰۰ دلار باقیمانده، ۱،۵۰۰ دلار هزینه را میپرداخت. با این روش برای مدت کوتاهی برای هر ماه کم میآوردیم و حالا وقتش بود که از بهره هوشی مالی شماره ۱: کسب پول بیشتر استفاده کنیم. با این روش همه تلاشمان را میکردیم که پول بیشتری به دست آوریم. تا جایی که ۸۰ درصد درآمدمان را مستقیما وارد ستون دارایی میکنیم و نهایت تلاشمان را میکنیم که با آن ۲۰درصد باقی مانده زندگی خود را بگذرانیم. از همین طریق مقداری از پولمان را سرمایهگذاری میکنیم، بخشی را به صورت طلا و نقره در صندوقهای قابل معامله در بورس نگه میداریم و درصد زیادی از درآمدمان را به سازمانهای خیریه میبخشیم.
در نهایت باید گفت معیار سنجش بهرهی هوش مالی شماره ۳: بودجه بندی پول، همانند بهره هوش مالی شماره ۲، درصدها هستند. درصد درآمدی که وارد ستون داراییهای شما میشود و هر چه این درصد بالاتر باشد بهره هوش مالی شماره ۳ بالاتر است.
بهره هوشی مالی شماره ۴: اهرم ساختن از پول
نکته اول: به هر چیزی که کار شما را کمی آسانتر کند اهرم میگویند. اهرمهای مالی زیادی وجود دارد. بودجهبندی، اطلاعات، افزایش درآمد همهی اینها نمونههایی از اهرمهای مالی هستند.
نکته دوم: اغلب سرمایهگذاران روی داراییهای کاغذی که کنترلی روی آنها ندارند، سرمایهگذاری میکنند. پساندازها، سهامها، اوراق قرضه و صندوقهای سرمایهگذاری مشترک و شاخص نمونههای دارای کاغذی هستند. سرمایه گذاران کنترل اندکی روی این داراییها دارند به همین دلیل این سرمایه گذاران از اهرم ضعیفی برخوردارند، بازده کمی از سرمایه را به دست میآورند و هوش مالی کمی دارند.
نکته سوم: افزایش بازگشت سرمایه به معنای ریسک پذیر بودن سرمایهگذاری نیست. این سخن مشاوران مالی که میگویند افزایش بازده به معنی بالا رفتن ریسک است، تنها در مورد داراییهای کاغذی صدق میکند. داراییهایی چون شرکت یا ملک به هوش بالاتری نیاز دارند تا کنترل مالی بیشتری در اختیارشان قرار دهد و امکان استفاه از اهرم بیشتر با ریسک کمتر را فراهم آورد.
نکته چهارم: اکثر مشاوران مالی سرمایهگذار نیستند. مشاوران مالی تنها فروشنده هستند. اغلب آنها اگر هم سرمایهگذاری کنند، روی داراییهای کاغذی سرمایهگذاری میکنند و اکثر آنها از اهرم مالی و حرفهای بسیار اندکی برخوردارند.
بهره هوشی مالی شماره ۵: افزایش دانش مالی
باید بدانید که اطلاعات تنها دارایی بزرگ این عصر است. در سالهای گذشته شما برای ثروتمند بودن باید صاحب کارخانهها، مزارع گاوداری، معادن طلا، چاههای نفت یا آسمان خراشها میبودید. اما در عصر اطلاعات، دانش و اطلاعات به تنهایی میتواند شما را ثروتمند کند.
شما به منابع قابل لمس همچون زمین، طلا یا نفت نیازی ندارید. کارآفرینان جوانی که سایتهای ((مای اسپیس)) یا ((یوتیوب)) را به وجود آوردند این گفته را اثبات کردند. فقط با چند دلار، کمی اطلاعات و اهرم تکنولوژی این جوانان بیست و سه ساله میلیاردر شدند.
همانطور که اطلاعات خوب دارایی با ارزشی هستند، اطلاعات ضعیف یا اشتباه نیز بدهی محسوب میشوند. اینکه در عصر اطلاعات زندگی میکنید و بدانید که در این دوران، اطلاعات فراوان و رایگان است به شما کمک میکند تا با استفاده از اطلاعات درست از یک فرد فقیر به یک فرد ثروتمند تبدیل شوید. اما همین نکته که اطلاعات فراوان و رایگان است میتواند نکته منفی هم باشد؛ چون اطلاعات زیاد باعث سردرگمی و سرریز شدن میگردد. برای کنترل کردن سرریزی اطلاعات باید توانایی طبقهبندی اطلاعات را داشته باشید.
۵ فاکتور مهم برای طبقهبندی اطلاعات عبارت است از:
1.زمان: باید بدانید اطلاعات ممکن است امروز ارزشمند باشند ولی همین اطلاعات فردا بیاستفاده و غیرمفید باشد. در کسب و کار، سود کار میتواند امروز بسیار ارزشمند و فردا بیارزش باشد.
2. اعتبار: متأسفانه در دنیای پول، بیشتر مردم اطلاعات مالیشان را از افرادی که با آنها کار میکنند یا فروشندگان دریافت میکنند. شاید آنها افراد خوب و صادقی باشند، اما منابع معتبر و قابل اعتمادی برای کسب اطلاعات مالی نیستند.
3.طبقهبندی: در دنیای کسب و کار و سرمایهگذاری، به اطلاعات فوق محرمانه یا طبقه بندی شده ((اطلاعات درون سازمانی)) میگویند. وقتی یک سرمایهگذاری معمولی این واژه را بشنود، فکر میکند این اطلاعات غیرقانونی است و گاهی هم همین طور است. اطلاعات درون سازمانی زمانی غیرقانونی است که شخصی این اطلاعات را از کارمند یک شرکت سهامی عام دریافت کند و از آن برای خرید یا فروش سهام شرکت استفاده کند.
4. اطلاعات مرتبط: بررسی و تفسیر تغییرات روزانه اطلاعات. در دنیای کسب و کار سرمایهگذاری، این جمعآوری اطلاعات گذشته، حال و آینده مشاهده روندها نام دارد.
5. اطلاعات گمراه کننده: باید مراقب اطلاعات گمراه کنندهای که در بازار اشائه میشود باشید.
یکپارچگی پول
برای درک بهتر مفهوم یکپارچگی از مثال یکپارچگی اتومبیل استفاده میکنیم. یک اتومبیل از قسمتهای مختلفی شامل سیستم ترمز، سیستم برق، سیستم سوخت و غیره تشکیل شده است. اگر هر یک از سیستمها به هر دلیل خوب کار نکند، اتومبیل به مشکل بر میخورد و از حرکت میایستد.
در مورد هوش مالی هم لازم است بدانید که اگر فردی میخواهد ثروتمند شود و ثروتمند بماند و ثروتش را برای نسلهای بعدی نیز باقی بگذارد، باید از هر ۵ بهره هوشی مالی بهرهمند باشد.
چنانچه شخصی از یکپارچگی مالی برخوردار نباشد مثل داشتن بدهیهای بیش از حد، بودجه بندی ضعیف، خرج کردن بیش از درآمد، توقیف ملک و ورشکستگی بانکدار این شخص را به عنوان مشتری نمیپذیرد. این موضوع به یکپارچگی حرفهای بستگی دارد.
افزایش نبوغ مالی
برای موفقیت و جلو بودن از دیگران اولین قدم این است که معمولی نباشید و هر کاری که دیگران انجام میدهند شما تکرار نکنید. به طور مثال کارشناسان مالی به مردم توصیه میکنند که زیاد خرج نکنید و سرمایهگذاری متنوع داشته باشید. برای بسیاری از مردم چنین توصیهای هوشمندانه به نظر میرسد. مشکل عمل کردن به این توصیه این است که شما در نهایت معمولی میشوید. نه اینکه توصیه بدی باشد فقط از نظر مالی، توصیهای در سطح متوسط است. یکی از دلایلی که مشاوران مالی سرمایهگذاری متنوع را توصیه میکنند این است که آنها نمیتوانند شرکتهای خوبی را پیدا کنند.
برای اینکه بدانیم چگونه معمولی نباشیم و بتوانیم از قدرت ذهن خود برای رسیدن به اهداف مالی به بهترین شکل استفاده کنیم لازم است اطلاعاتی در مورد ساختار ذهن و مغز داشته باشیم.
رابرت کیوساکی به عنوان مدرس کارآفرینی تحقیقات جالبی در مورد بخشهای مختلف مغز انجام داده است. او میگوید: مغز ما ۳ بخش اصلی دارد: نیمکره راست، نیمکره چپ و بخش ناخودآگاه مغز.
نیمکره راست: این بخش از مغز معمولا با تصاویر، هنر، موسیقی و سایر رشتههایی که بیشتر با خلاقیت و تجسم همراهند ارتباط دارد. طراحها و نقشهکشها افرادی هستند که این بخش مغز در آنها برجستهتر است.
نیمکره چپ: این بخش از مغز برای خواندن، نوشتن، صحبت کردن و منطق استفاده میشود. نویسندگان، دانشمندان، وکلا، حسابدارها و معلمها معمولا از نیمکره چپ مغز خود بیشتر استفاده میکنند.
مغز ناخودآگاه: این بخش قدرتمندترین بخش مغز است. چراکه مغز اولیه را در بر میگیرد. مغز اولیه بیشتر شبیه مغز حیوان است، فکر نمیکند بلکه واکنش نشان میدهد، میجنگد، فرار میکند یا باز میایستد. هوش دورن فردی بیشتر به ذهن ناخودآگاه مرتبط است. این هوش دورن فردی است که مشخص میکند شما در زندگی، عشق، سلامتی و پول موفق میشوید یا شکست میخورید.
جالب است بدانید بیشتر موارد ترس از شکست در ذهن ناخودآگاه رقم میخورد که جلوی موفقیت را میگیرد. ممکن است از فردی بپرسیم میخواهی ثروتمند شوی، اغلب مردم با مغز منطقی خود میگویند ((بله واقعا دلم میخواهد ثروتمند شوم)) اما مشکل مغز ناخودآگاهشان است که میگوید: ((تو نه، تو هرگز نمیتوانی ثروتمند شوی یا چطور میخواهی این کار را انجام دهی؟)). به همین دلیل است که باید بتوانید قبل از فکر کردن و تصمیم گرفتن یاد بگیرید تا وضعیت ناخودآگاه ذهن خود را تقویت کنید و آن را در بهترین حالت انتخاب کنید.
در دنیای پول چپ مغزها بر این باورند که پول درآوردن یک فرمول عددی و معادله ریاضی است به همین خاطر وقتی بازار دچار رکود شد بسیاری از صندوقها با همدیگر سقوط کردند. برای اینکه بتوانید ثروتمند شوید باید یاد بگیرید با به کار گیری هر سه بخش مغزتان برنده شوید.
راه مناسب برای یادگیری هوش مالی
طبق تحقیقات انجام شده گفته میشود بدترین راه یادگیری مطالعه و یک رتبه قبل از آن شنیدن یک سخنرانی محسوب میشود. درست همان روشهای معمولی که در مدارس و دانشگاهها استفاده میشود. در حالیکه بهترین روش یادگیری انجام کارهای واقعی است. یعنی کاری که میخواهید اقدام کنید و انجام دهید. بعد از آن جایگاه دوم به شبیه سازی یا بازی تعلق میگیرد. سعی کنید مطالبی که میخواهید به بهترین شکل یاد بگیرید از بازی و شبیه سازی استفاده کنید چراکه در این حالت از ۳ بخش مغز به بهترین نحو استفاده میشود.
موفقیت نیاز به قدرت جسمی و ذهنی دارد. اگر بتوانید نیمکره چپ مغزتان را وادار کنید تا موضوع را بفهمد، نیمکره راست مغزتان را برای کشف راه حلهای خلاقانه درگیر کنید، ذهن ناخودآگاه را به جای ترسیدن هیجانزده نگه دارید و بعد وارد عمل شوید و در عین حال مشتاق اشتباه کردن و یادگیری باشید، آن وقت است که میتوانید نبوغ واقعی خود را پرورش دهید.
نتیجه گیری بهبود هوش مالی
افرادی که از نظر مالی ضعیف هستند تمایلی به بهبود هوش خود ندارند. آنها به محیطهای معمولی و پاسخهای آسان رضایت میدهند. آنها کسانی هستند که سخت کار میکنند، مالیات زیادی میدهند و دخل و خرجشان با هم جور در نمیآید. شاید باهوش ، با مهارت و تحصیل کرده باشند، اما به خاطر توجه نکردن به بهرههای هوش مالی خود و عدم استفاده کامل از بخشهای سه گانه مغز خود همیشه از نظر مالی ضعیف باقی میمانند.
هدف این کتاب این نیست که روش ثروتمند شدن را بیاموزد چراکه راه ثروتمند شدن همواره در حال تغییر است. این کتاب میخواهد هوش مالی شما را افزایش دهد. بدانید که برای ثروتمند شدن نباید پول را ثروت تصور کنید، بلکه ثروت واقعی همان بهره هوشی مالی شماست.
همه ما میدانیم که کارآفرینان، ثروتمندترین افراد دنیا هستند. رابرت کیوساکی نویسنده کتاب که خود یکی از موفق ترین کارآفرینهای دنیا است توصیه جالبی دارد، او میگوید: برای کارآفرین شدن به انسان خاص یا جادوی ویژهای نیاز نیست. برای کارآفرین شدن شاید تنها چیزی که نیاز دارید، داشتن شهامت است چراکه برای کشف و پرورش نبوغ تان فقط شهامت لازم است.
ارسال نظر
0دیدگاه
لطفاً پیش از ارسال نظر، خلاصه قوانین زیر را مطالعه کنید:
فارسی بنویسید و از کیبورد فارسی استفاده کنید.
نظراتی که شامل الفاظ رکیک و توهین آمیز و بحث های سیاسی و قومیتی، تبلیغ، لینک باشد منتشر نشده و حذف می شوند.
خبر خوب اینکه در مقالات آموزشی مطالب زندگینامه افراد ثروتمند دنیا، خلاصه کتاب مدیریتی برای مدیران و مصاحبه های اختصاصی با کارآفرینان برتر ایران را برای مدیریت کسب و کار خودتان برایتان قرارداده ایم.
دیدن نظرات بیشتر
تعداد کل نظرات: 0 نفر
چک لیست های زندگی جدید
هر روز چک لیست های جدید برای شما آماده و منتشر میکنیم.