موقعیت شما در سایت:
خلاصه کتاب اسرار موفقیت پایدار
خلاصه کتاب اسرار موفقیت پایدار
0 نظر
0 لایک
274 بازدید
تاریخ انتشار: 1402/03/03
توضیحات
ری دالیو جزو افراد ثروتمند دنیاست، پس بایستی آدم خاصی باشد، این طور نیست؟ اما همان طور که در ادامه خواهید دید، ادارهی یک کسبوکار موفق به این سختیها که فکر میکنید نیست. هر کسی میتواند با رعایت اصولی خاص سازمانی را تشکیل دهد.
بسیار مهم است که خودتان مسائل مهم و تشخیص الوویت هر کدام از آنها در کسب و کارتان را شناسایی کنید. اما برخی از ارزشها از دیدگاه تجاری نیز واقعا منطقی هستند؛ مثلا اگر با کارمندان خود صادق باشید، میتوانید محیطی شفاف و پر از اعتماد را ایجاد کنید تا مشکلات بلافاصله تشخیص داده شده و برطرف شوند.
چطور اصولی ثابت و محکم در زندگی داشته باشیم؟
گاهی ممکن است مسائل جاری در زندگی به ما فشار زیادی را وارد کنند و با سوالات زیادی مواجه شویم. گاهی احساس میکنیم که در طوفان گیر کردهایم، و فقط میتوانیم دو قدمیِ خود را ببینیم. در چنین شرایطی، نمیتوانیم تشخیص دهیم که باید به چه سمتی حرکت و چه تصمیماتی اتخاذ کنیم.
به همین خاطر باید اصولی ثابت و محکم در زندگی داشت. مثل داشتن قطبنما در طوفان، داشتن چنین اصولی یعنی اینکه همیشه میدانیم به سمت چه هدفی در حال حرکت هستیم و فارغ از شرایط موجود چه انتخابهایی ما را به هدفمان نزدیکتر میکند.
داشتن اصولی مشخص، حقایقی را بر ما روشن میساز که میتوانیم در شرایطی که از آنها استفاده کنیم، ما را به هدفمان و زندگیای که دنبالش هستیم نزدیک کنند.
باید دیدگاهی واقعبینانه از زندگی در طول تعیین این اصول داشته باشید. سادهلوح نباشید و گمان نکنید زندگی همیشه در شرایط خوبی سپری خواهد شد و خبری از آشفتگی و درد نخواهد بود.
همیشه تفکر منطقی را مَد نظر دهید و هیچگاه براساس احساسات تصمیم نگیرید. دیر یا زود اتفاقی برای هرکس میافتد که به او یادآوری میکند زندگی همیشه در شرایط ایدهآل نیست.
بیایید نگاهی به طبیعت بیاندازیم. دیدن صحنهِی دریده شدن آهو توسط کفتارها واقعا ناراحتکننده است. ولی این اتفاق یکی از حقایق زندگی و بخشی از اکوسیستم متعادلی است که در طول زمان به تکامل رسیده است.
چشم پوشیدن از این واقعیت و دخل و تصرف در این اتفاق، پیامدهای خطرناکی در پی خواهد داشت. پس به خاطر داشته باشید که گاهی همه چیز طبق میل شما پیش نخواهد رفت و به خاطر داشته باشید که اغلب اوقات شکستها فرصتهای ارزشمندی برای یادگیری، انطباق و تکامل ارائه میکنند.
هر کسبوکار موفقی به ناچار خود را با تغییرات منطبق کرده است و دوران سختی را پشت سر گذاشته است. شما هم باید همینکار را بکنید. از دوران سخت عبور کنید و همیشه در حال یادگیری و پیشرفت باشید.
چطوربر رسیدن به اهدافمان تمرکز کنیم؟
اهمیت انتخاب هدف درست، یادگیری و پیشرفت دائمی
برای استفاده از روشهایی که در تمرینات ورزشی استفاده میشود، حتماً نباید ورزشکار حرفهای باشید. در حقیقت، اگر زندگی را یک بازی در نظر بگیریم، بهتر میتوانیم بر نتیجه گرفتن و رسیدن به اهدافمان تمرکز کنیم. این دیدگاه همچنین به تحمل و عبور از دوران سخت کمک میکند. بهترین ورزشکاران نیز رژیمها و محدودیتهای سختی را پشت سر گذاشتهاند. پس باید به خاطر داشته باشیم که همیشه در زندگی پیروز نخواهیم بود و گاهی اوقات شکست اجتنابناپذیر است. وقتی اوضاع نابسامان است، باید تا بهتر شدن اوضاع آرامش خود را حفظ کنیم.
نمیتوان همه چیز را با هم داشت. یکی از اشتباهات رایج این است که همزمان در پی هدفهای زیادی باشیم. واقعیت این است که هرگاه یک هدف را انتخاب میکنیم؛ ناخودآگاه به هدفهای زیادی بیتوجه میشویم.
پس باید آگاه باشیم، خود را بشناسیم و هدفی که بیشتر از همه به دنبالش هستیم را شناسایی کنیم.
اگر به چیزی علاقه زیادی دارید، اما از مهارت کافی برخوردار نیستید به این معنا نیست که باید آن را کنار بگذارید. به یاد داشته باشید که هیچوقت برای ادامهی تحصیل، یادگیری مهارتهای جدید و بهبود مهارتها قبلی دیر نیست.
وقتی هدفتان را مشخص کردید، قدم بعدی بررسی موقعیت به طور روشمند و شناسایی چالشها و موانع موجود در مسیر است.
واقعبین بودن اینجا به کار شما میآید و اهمیت زیادی دارد. مشکلات را صرفاً به این خاطر که شخصی هستند نادیده نگیرید. همچنین مشکلات بالقوه را با خوشبینی بیش از حد دست کم نگیرید.
اگر یکی از صفات شخصیتیتان (مثل حواس پرتی) را دوست ندارید آن را انکار نکنید. اعتراف به نقاط ضعف دلیل بر این نیست که به آنها اجازه میدهید تا شما را کنترل کنند. اولین قدم برای بهبود خود و یادگیری نحوهی کنترل این ضعفها، اقرار به وجود این ضعفها است.
صداقت و شفافیت افراطی، کلید روابط معنادار و بادوام در کار هستند. صداقت افراطی یعنی مطمئن شدن از این که مسائل مهم پنهان نمیمانند، ایجاد فضایی که در آن کارمندان بهراحتی میتوانند حرفشان را بزنند. چنین شفافیتی شما را از تصمیمات بد در امان نگه میدارد، زیرا همکاران دائما در حال بیان انتقاد، بهبود خود و پیشگیری از اشتباهات هستند.
شفافیت افراطی نیز مشابه صداقت افراطی است. یعنی مدیران و کارمندان راجع به رفتاری که از دیگران انتظار دارند، بهراحتی صحبت کنند. مدیران و کارمندان باید به یکدیگر احترام بگذارند، بهترینها را برای هم بخواهند و درباره این که چه کسی مسئول چه کارهایی است، بسیار شفاف باشند.
بهترین محل کار، جایی است که کارمندان برای همکاران خود ملاحظهی بیشتر از حد انتظار قائلند. ممکن است این رویکرد افراطی به نظر برسد، زیرا اکثر افراد به محیطهای کاری خشن عادت دارند، محیطهایی که در آنها هرکسی فقط به فکر خودش است.
ولی هنگامی که کارمندان رفتار خودخواهانهی خود را کاهش دهند و روابطی براساس سخاوت، همکاری و شفافیت صادقانه داشته باشند، بهرهوری و کیفیت کار بهبود مییابد.
ارزیابی عملکرد کارمندان
بیان نکردن حقیقت همیشه هم کار اشتباهی نیست. در حقیقت، مردم وقتی میخواهند مهربان باشند، بیشر از زمانی اقدام به نگفتن حقیقت میکنند.
از آنجا که اکثر مردم تواناییهای خود و میزان کارهایی که انجام میدهند را بیش از حد واقعی برآورد میکنند، باید برای جلوگیری از مشکلات این موارد را دقیق ارزیابی کرد.
دقت و صداقت نه تنها در مجموع برای کسبوکار خوب است؛ بلکه برای تک تک کارمندان نیز خوب و مفید است.
روانشناسان بر این باورند که بزرگترین انگیزه برای بهبود شخص، احساس درد پس از اشتباه است.
معمولاً برای این که افراد اشتباه خود را تکرار نکنند، باید به قدری از اشتباهشان پشیمان و ناراحت باشند که دیگر خواستار تجربه چنین حسی نباشند.
همچنین باید به خاطر داشته باشید که رسیدگی به ضعفهای کارمندان بسیار زمانبر است، بنابراین اولویت این کار باید بیشتر از توجه به موفقیتها باشد.
در مورد نقاط قوت نیز تکلیف معلوم است، باید کارمندان را تشویق کنید تا به کار خوبشان ادامه دهند. همچنین در مواجهه با مشکلات، باید دلایل آن شناسایی و راهکار آن نیز مشخص شود. ممکن است برای این کار زمان و منابع زیادی مورد نیاز باشد.
شاخصهای کسبوکار، ابزارهایی عالی برای افزایش عملکرد هستند. هنگامی که برای کسبوکار خود هدفی در نظر دارید، کارمندان خود را مثل اعضای درون موتور خودرو در نظر بگیرید، موتوری که انرژی کسب و کارتان یا ماشینی را تامین میکند که شما را به هدفتان نزدیک میسازد.
هر ماشینی باید امکانی برای فرآیندها داشته باشد که نشان میدهد کارها چگونه شروع میشود و چگونه از کارمندی به کارمند دیگر انتقال مییابد تا به اتمام برسد. با این ابزار همیشه میتوانید بفهمید مشکلات دقیقا در کجا رخ میدهند، و شما به عنوان مکانیک باید چه کار کنید.
کسی دوست ندارد کارمندی را جریمه یا اخراج کند، اما یکی از اصول پایهی موفقیت واقعبین بودن است. یعنی این که شما نمیتوانید از کارهای ناخوشایند (اما الزامی) اجتناب کنید.
ابزار مفید دیگری که میتوانید برای نگهداری ماشین خود از آن استفاده کنید، شاخصهای کسبوکار یا شاخصهای سنجش عملکرد است.
وقتی سیستمی تعیبه میکنید که عملکرد را به طور دقیق اندازهگیری میکند، مثل این است که چراغهای هشداردهنده کیلومتر ماشینتان کار میکند و اگر مشکلی پیش بیاید، بلافاصله متوجه میشوید.
شاخصهای کسبوکار باعث افزایش بهرهوری میشود و از آنجا که این شاخصها بیطرف، دقیق و قابل اطمینان هستند، برای محیطی که شفافیت و صداقت افراطی را الگوی کار خود قرار میدهد، بسیار مناسب هستند.
سازمان خود را از بالا به پایین بسازید و گوشه چشمی به نسبت تعداد مدیران به کارمندان داشته باشید. در مسیر حرکت به سوی مقصد، حتما با مشکلاتی روبهرو خواهید شد. ولی نباید از این مشکلات ترس و دلهره داشته باشید.
کسب و کارهای زیادی با یافتن راهحلهایی برای این مشکلات بهتر میشوند و پیشرفت میکنند. به عبارتی دیگر، اکثر مشکلات در نهایت به سوختِ ماشین تبدیل میشوند و میتوان آنها را تبدیل به فرصت کرد.
یکی از بهترین راههای ساخت کسبوکار، ساختن از بالا به پایین است. یعنی عوامل بالای سازمانتان نسبت به کسانی که در سلسله مراتب شرکت رتبهی پایینتری دارند، کنترل بیشتری بر تصمیمات کلیدی داشته باشند.
میتوانید ساختار یک کسبوکار خوب را برعکس یک ساختمان در نظر بگیرید، فونداسیون شما در بالا قرار دارد، یعنی مهمترین چیز، داشتن مدیران بسیار خوب است.
تمام مدیران قابل اعتماد باید از استانداردهای بالایی برخوردار باشند. در غیر این صورت نقاط ضعف و عملکرد ضعیف آنها در پایان در میان کارمندان پخش خواهد شد.
از طرفی مدیرانی که قدردانی خود را از کارهای عالی نشان میدهند و کنترل کیفیت سختگیرانهای دارند، عملکرد کارمندانشان را تا سطح خود بالا میکشند.
پس میتوان این مشکلات را به سرعت حل کرد، هر بخش باید تا حدی متکی به خود باشد و بر منابع مورد نیازش کنترل لازم را داشته باشد. اگر بروکراسی مانع عملکرد سریع کارمندانتان شود، آنها نمیتوانند کار خود را به نحو احسن انجام دهند.
در آخر، باید نسبت مدیران به کارمندان را متعادل تعیین کرد. به عنوان یک قانون سرانگشتی در ذهن داشته باشید که این نسبت نباید از 10 به 1 بیشتر شود.
در حالت ایدهآل به ازای هر مدیر، تقریبا 5 کارمند وجود خواهد داشت، که باعث میشود مدیران با هر یک از کارمندان رابطهای معنادار برقرار کنند و درک متقابلی بین مدیر و کارمندان داشته باشند.
زمانی بهترین نتیجه را کسب خواهید کرد که به جای پایبندی دقیق به این اعداد و نسبتها، توانایی هر مدیر را ارزیابی و با توجه به آن عمل کنید.
ارسال نظر
0دیدگاه
لطفاً پیش از ارسال نظر، خلاصه قوانین زیر را مطالعه کنید:
فارسی بنویسید و از کیبورد فارسی استفاده کنید.
نظراتی که شامل الفاظ رکیک و توهین آمیز و بحث های سیاسی و قومیتی، تبلیغ، لینک باشد منتشر نشده و حذف می شوند.
خبر خوب اینکه در مقالات آموزشی مطالب زندگینامه افراد ثروتمند دنیا، خلاصه کتاب مدیریتی برای مدیران و مصاحبه های اختصاصی با کارآفرینان برتر ایران را برای مدیریت کسب و کار خودتان برایتان قرارداده ایم.
دیدن نظرات بیشتر
تعداد کل نظرات: 0 نفر
چک لیست های زندگی جدید
هر روز چک لیست های جدید برای شما آماده و منتشر میکنیم.