موقعیت شما در سایت:

خلاصه کتاب غریزه اراده

خلاصه کتاب غریزه اراده

0 نظر

0 لایک

218 بازدید

تاریخ انتشار: 1402/03/04

ارسال نظر

لطفاً پیش از ارسال نظر، خلاصه قوانین زیر را مطالعه کنید:
فارسی بنویسید و از کیبورد فارسی استفاده کنید.
نظراتی که شامل الفاظ رکیک و توهین آمیز و بحث های سیاسی و قومیتی، تبلیغ، لینک باشد منتشر نشده و حذف می شوند.

خبر خوب اینکه در مقالات آموزشی مطالب زندگینامه افراد ثروتمند دنیا، خلاصه کتاب مدیریتی برای مدیران و مصاحبه های اختصاصی با کارآفرینان برتر ایران را برای مدیریت کسب و کار خودتان برایتان قرارداده ایم.

دیدن نظرات بیشتر

تعداد کل نظرات: 0 نفر

 چالش‌های اراده؛ چالش‌هایی که در آن امیال فوری شما با اهداف طولانی‌مدتتان مغایرت پیدا می‌کنند. 
بنابراین چه چیزی شما را قادر می‌سازد در این شرایط عزم راسخ داشته باشید؟ بهتر است بدانید قدرت اراده شما از سه نیرو تشکیل شده است: 
1. آن کار را انجام نخواهم داد. 
2. آن کار را انجام خواهم داد. 
3. من می‌خواهم...
در وهله اول، نیروی «آن کار را انجام نخواهم داد» به معنای توانایی نه‌گفتن است، حتی هنگامی که با تمام وجود می‌خواهید بله بگویید! این نیرو مفاهیم عام اراده یا به عبارتی توانایی مقاومت در برابر وسوسه را پوشش می‌دهد. 
وسوسه به اشکال گوناگونی سراغ ما می‌آید، گاهی اوقات با یک شکلات، گاهی با یک سیگار و گاهی هم به‌صورت یک فرد غریبه شهوت‌انگیز. هر یک از این وسوسه‌ها را می‌توان به عنوان چالشی برای اراده «من آن کار را انجام نخواهم داد» در نظر گرفت که این پرسش را به دنبال دارد: آیا از این قدرت برخوردار هستید که نه بگویید؟ 
شما می‌توانید مهم‌ترین چالش این نیرو را با این پرسش از خودتان  تعیین کنید: کدامیک از عاداتی که به ضرر سلامتی، شادی یا حرفه شماست را بیشتر از همه ترجیح می‌دهید ترک کنید؟
دومین مولفه اراده نیروی «آن کار را انجام خواهم داد» است که عبارت است از توانایی انجام آنچه که اکنون دوست ندارید ولی حاضر هستید برای آینده بهتر انجامش دهید. 
نیروی «آن کار را انجام خواهم داد» به شما کمک می‌کند تمام کارهایی که برای دستیابی به اهدافتان ناخوشایند، ولی لازم هستند را انجام دهید؛ برای مثال مطالعه برای قبولی در امتحان و کسب رتبه. 
شما می‌توانید مهم‌ترین چالش این نیرو را با این پرسش از خودتان بیابید: برای بهبود زندگی‌تان به تعویق انداختن چه عاداتی را باید متوقف کنید؟ 
در پایان و به‌عنوان آخرین مولفه، نیروی «من می‌خواهم» قرار دارد. به عبارتی این نیرو، در یادآوری چیزهایی که واقعاً خواهان آنها هستید، توانایی منحصربه‌فردی دارد. 
آنچه که واقعاً می‌خواهید، همان چیزی است که علی‌رغم وسوسه‌های کنونی، در طولانی‌مدت برای شما بهترین گزینه است. برای مقاومت در برابر زمان حال، شما به یک هدف روشن طولانی‌مدت نیاز دارید که هدایت‌گر اقدامات شما باشد. 
همین هدف است که نیروی «من‌ می‌خواهم» شما را با یادآوری این‌که چه چیزی در معرض خطر است تقویت می‌کند.
شما می‌توانید چالش این نیرو را با این پرسش از خودتان بیابید: نخستین هدف طولانی‌مدتی که ترجیح می‌دهید انرژی بیشتری را صرف آن کنید چیست؟ کدام امیال ضروری، شما را از این هدف دور نگه می‌دارند؟


چطور به خود آگاهی برسیم؟

این روزها حواس‌پرتی همه‌گیر است. همیشه لینک‌هایی برای کلیک‌کردن، سریال‌هایی برای تماشا و مهمانی‌هایی که باید برویم وجود دارند. به خودمان می‌گوییم فقط برای آخرین بار تلگرامم را چک خواهم کرد، ولی نیم‌ساعت بعد دوباره به آن سر می‌زنیم. 
با این کار دست به ریسکی فراتر از تصورتان، زده‌اید. زیرا هنگامی که حواستان پرت است،‌با احتمال بیشتری در برابر وسوسه‌های دیگر تسلیم می‌شوید. هنگامی که ذهنتان مشغول کاری است، وسوسه‌های لحظه‌ای می‌توانند اهداف طولانی‌مدتتان را به آسانی تحت تسلط خود درآورند. 
این موضوع در تحقیقی به اثبات رسیده است. در این تحقیق، دانش‌آموزان را به دو دسته تقسیم کردند و از گروه اول خواستند که همزمان با تصمیم‌گیری در خصوص خوردن شکلات یا میوه، یک شماره‌تلفن را نیز به خاطر بسپارند. گروه دوم تکلیف به خاطر سپاری شماره تلفن را نداشتند. 
دانش‌آموزانی که ذهنشان با شماره تلفن درگیر شده بود 50% بیشتر از گروهی که هیچ‌گونه تکلیفی مربوط به حافظه نداشتند، شکلات برداشتند. 
ولی برای کنترل حواس‌پرتی راهی وجود دارد: افزایش آگاهی از طریق مراقبه
متخصصان مغز و اعصاب دریافته‌اند افرادی که مراقبه می‌کنند ماده خاکستری بیشتری در مغز خود دارند. ماده خاکستری در نواحی مغزی مسئول خودآگاهی است و سطح بالای آن بر سطح بالاتر عملکرد افراد دلالت می‌کند. 
مراقبه می‌تواند خودآگاهی لحظه‌به‌لحظه را پرورش دهد. مراقبه به ما کمک می‌کند بتوانیم کنترل ذهنمان را به دست گرفته و زمان‌هایی که حواسمان پرت می‌شود، به سرعت تمرکز خود را بازیابیم. 
در حقیقت، دانشمندان نشان داده‌اند، انجام سه ساعت مراقبه به‌طو منظم، می‌تواند تأثیر چشم‌گیری در افزایش سطح توجه ما داشته و میزان تسلط بر ذهنمان را افزایش دهد. به این ترتیب در مجموع پس از یازده ساعت مراقبه، این فرآیند می‌تواند تأثیرات کاملاً مشهودی در زندگی ما و نحوه تمرکزمان بر مسائل بگذارد. 
به‌طور مثال اگر هر روز در زمان مشخصی مثلاً به هنگام طلوع آفتاب، برای مدت یک ساعت مشغول مراقبته شویم، پس از یازده روز می‌توانیم تأثیرات مشهود این کار را به وضوح درک نماییم. 
ولی گاهی اوقات، حواس‌پرتی‌ها در برابر شما مقاومت زیادی از خود نشان می‌دهند؛ مثلاً حس می‌کنید نمی‌توانید دست از تماشای یک کلیپ بردارید! در چنین شرایطی فواید مراقبه بار دیگر به کمکتان می‌آیند. به این صورت که با نفس کشیدن و تمرکز مجدد بر اهداف طولانی‌مدت، می‌توانید چرخه حواس‌پرتی را قطع کنید و کنترل انگیزه خود را مجدداً به دست آورید.
هنگامی که ذهن شما مشغول کاری است، مقدار قابل توجهی از اراده خود را از دست خواهید داد. اجتناب از تصمیم‌گیری به هنگام حواس‌پرتی و افزایش خودآگاهی از طریق مراقبه می‌تواند در برابر شکست اراده به شما کمک کند. 


اراده انسان به چه صورت عمل می کند؟

وجه اشتراک یک ببر تیزدندان و یک کلوژه شکلاتی چیست؟ هریک از آنها می‌توانند مانعی برای هدف شما یعنی یک زندگی سالم و طولانی باشند. به همین دلیل است که سیر تکامل انسان این غریزه را در ما به وجود آورده که با ببر تیزدندان و وسوسه یک کلوچه شکلاتی مبارزه کنیم. 
احتمالاً درباره واکنش جنگ یا گریز شنیده‌اید؛ غریزه‌ای که در ما وجود داشته و هنگام مواجهه با شرایط خطرناک یا ترسناک، خود را بروز می‌دهد؛ شرایطی مثل روبه‌رو شدن با یک ببر تیز دندان! اصولاً این امر به توانایی ذاتی بدن ما مربوط می‌شود که تمام انرژی خود را وقف خلاصی از یک شرایط اضطراری می‌کند. آنچه که اکثر ما نمی‌دانیم این است که اراده نیز براساس یک غریزه بیولوژیک استوار است. 
در مقابلِ واکنش جنگ یا گریز واکنش دیگری قرار دارد. یکی از تحقیقات انجام شده نشان می‌دهد، مواجهه با چالش اراده می‌تواند وضعیت خاصی را در مغز و بدن تحریک کند؛ تحریکی که موجب تقویت اراده می‌شود. این وضعیت واکنش مکث و برنامه‌ریزی نامیده می‌شود؛ واکنشی که با جنگ یا گریز بسیار متفاوت است: 
درحالی‌که واکنش جنگ یا گریز، آگاهی از یک تهدید خارجی را بیشتر می‌کند و سرعت عکس‌العمل را افزایش می‌دهد، واکنش مکث و برنامه‌ریزی تمرکز را به سمت کشمکش درونی بین خود تحریک‌کننده و خود منطقی سوق می‌دهد؛ واکنشی مانند مقاومت در برابر خوردن یک کلوژه درحالی‌که رژیم هستید. این امر سرعت تصمیم‌گیری شما را به‌منظور کنترل انگیزه ناگهانی کاهش می‌دهد. 
شاید عجیب به نظر برسد اما اگر به مسائلی مانند عصبانیت، اضطراب، درد مزمن و سایر بیماری‌ها توجه دقیقی داشته باشید و بتوانید آنها را تحت کنترل خود درآورید، حتماً قادر خواهید بود ذهن خود را آرام‌تر کنید. 
تمام موضوعاتی که موجب تنش می‌شوند، توانایی آن را دارند تا دستیابی شما به عزمی راسخ را تحت تأثیر قرار دهند. زیرا آنها شما را در وضعیت جنگ یا گریز قرار داده و مانع رسیدنتان به وضعیت ذهنی عقلانی و آرامی می‌شوند. روش‌های بسیاری برای افزایش مقاومت در برابر استرس و به دنبال آن افزایش اراده وجود دارد. روش‌هایی مانند مراقبه، ورزش، خواب خوب شبانه، مصرف غذاهای سالم و وقت‌گذراندن در کنار خانواده و دوستان، همه و همه می‌توانند به کاهش میزان استرس کمک کنند تا کنترل بهتر و بیشتری روی ذهن و واکنش‌های خود داشته باشیم. 
وقت‌گذرانی در هوای آزاد فقط به مدت پنج دقیقه در روز اراده شما را به شدت تقویت می‌کند، پس سعی کنید ساعاتی از روز را بیرون بروید و در هوای پاک قدم بزنید. 


چطور می توانیم قدرت اراده را تقویت کنیم؟

آیا تاکنون در اسباب‌کشی به دوستان خود کمک کرده‌اید؟ در پایان روز ماهیچه‌های شما به قدری خسته هستند که حتی اگر بخواهید هم نمی‌توانید چیز دیگری را جابه‌جا کنید. ممکن است به خود بگویید «باید بیشتر باشگاه بروم که در چنین موقعیت‌هایی کمتر خسته شوم». 
این امر درمورد اراده نیز صدق می‌کند: پس از باز و بسته‌کردن بیش از حد ماهیچه‌های اراده، خسته می‌شوید و دیگر نمی‌توانید خود را کنترل کنید. اگر روی اراده خود کار کنید می‌توانید قدرت ماهیچه‌های اراده را بهبود بخشید. 


چه چیزی باعث شکستن اراده مان می شود؟ 

زیرا همه تلاش‌های موفقیت‌آمیز برای به‌کاربردن عزم راسخ از منبع محدود اراده سرچشمه می‌گیرند. به این ترتیب انرژی لازم برای مقاومت در برابر یک وسوسه نیز از منبع اراده تأمین می‌شود. به‌همین‌جهت، این تلاش شما برای مقاومت در برابر یک وسوسه، توانایی شما برای مقاومت در وسوسه‌های دیگر را تضعیف کرده و به عبارتی ماهیچه‌های اراده شما را خسته می‌کند. در این شرایط است که احتمال شکستِ اراده بیشتر می‌شود.                 این خستگی اراده همیشه اتفاق می‌افتد. 
ماهیچه‌های اراده شما در طول روز خسته می‌شوند. می‌پرسید چرا؟ 
به این دلیل که کوچک‌ترین کارهای روزمره نیز این ماهیچه‌ها را درگیر می‌کنند اما این کارها و این خستگی ماهیچه اراده به چشم شما نمی‌آید، از این رو درک این موضوع ممکن است برای شما اندکی ناملموس باشد. بیایید با مثالی این موضوع را باز کرده و بیشتر توضیح دهیم.
همانطور که در تمام طول عمر فراموش می‌کنیم که ماهیچه‌های قلب ما حتی برای ثانیه‌ای استراحت نداشته و بی‌وقفه مشغول کار هستند، ماهیچه‌های اراده نیز دست کمی از آنها نداشته و در بیشتر روزهای عمر ما بی‌وقفه در تلاش و فعالیت هستند. اما چگونه؟ پس چرا خودمان چیزی متوجه نمی‌شویم؟
به کارهای روزمره خود نگاهی بیندازید تا این موضوع را بهتر درک کنید. زمانی که هر روز صبح از مترو یا اتوبوس شلوغی برای رفتن به محل کارمان استفاده می‌کنیم،‌ یا ساعت‌های کسالت‌باری که باید در یک جلسه بی‌نتیجه نشسته و به بحث‌های پی‌درپی گوش کنیم، یا حتی مواقعی که نمی‌دانیم از بین برندهای شامپوی موجود در قفسه فروشگاه کدامیک را برداریم تا ریزش موهایمان سازگار باشد؛ درواقع ماهیچه‌های اراده ما در حال صرف انرژی، فعالیت و جنگیدن هستند. 
بنابراین از یک جایی به بعد اراده شما اصطلاحاً ته‌کشیده و دیگر نمی‌توانید کاری انجام دهید.
شاید برای شما هم پیش آمده باشد که بعد از یک روز بسیار سخت‌کاری، وقتی شب به خانه می‌رسید حتی قادر نیستید که لباس‌های خود را درآورید. 
اگرچه همواره در حال مصرف اراده خود هستیم، اما می‌توانیم آن را با توجه به سلامتی و بالا‌نگه‌داشتن میزان انرژی به میزان زیادی حفظ کنیم. غذاهای حاوی گلوکز پایین مانند آجیل، غلات، میوه‌ها،‌ سبزیجات و حبوبات فیبردار همگی در تأمین منابع اراده سهیم هستند. اما همه این‌ها می‌توانند انرژی اراده ما را بهینه‌سازی کرده و کنترل نمایند. 


چطورماهیچه اراده خود را پرورش دهیم؟+ راهکار

همان‌طور که از طریق وزنه‌برداری می‌توانید ماهیچه‌های بازوی خود را پرورش دهید، می‌توانید با چالش‌های اراده، ماهیچه‌های اراده خود را نیز تقویت کنید. با انجام چالش‌های کوچک ولی منظم اراده می‌توانید به‌تدریج عزم راسخ خویش را بهبود ببخشید. 
تمرین منظم همین وسوسه کوچک، ماهیچه‌های اراده شما را پرورش خواهد داد و به شما کمک خواهد کرد که به هنگام چالش‌های بزرگ‌تر اراده از عهده آنها برآیید. در ادامه پی خواهید برد که چرا اغلب تسلیم تمایلاتمان می‌شویم. 


تبعیض جنسیتی در زمینه استخدام

هفته‌ای نیست که درمورد انحرافات اخلاقی شهروندان، سیاستمداران، ورزشکاران یا حتی رهبران مذهبی خبری در روزنامه‌ها نشنیده باشیم. اما چرا افراد درستکار هم گاهی دچار مرتکب اشتباهات بزرگی می‌شوند؟ 
در حقیقت، اندیشه درستکار بودن و باور به این موضوع، عزم راسخ و انضباط اخلاقی را کاهش می‌دهد. 
پیش از بازکردن این موضوع، بگذارید صحت آن را با بررسی یکی از تحقیقات انجام‌شده در این زمینه مورد سنجش قرار دهیم. بر اساس این تحقیق، گروهی از دانشجویان را در رابطه با تبعیض‌های جنسیتی مورد پرسش قرار دادن. به این ترتیب که از عده‌ای از آنها خواستند، نظر خود را به‌صورت موافق یا مخالف درباره تبعیض جنسیتی در زمینه استخدام ارائه دهند. 
بدیهی است اندکی از این دانشجویان بودند که موافق قوانین تبعیض جنسیتی در زمینه استخدام باشند. بنابراین اکثریت به صورت قاطع بیان کردند که به هنگام استخدام یک فرد، می‌بایست توانایی‌ها و شخصیت او مورد بررسی قرار بگیرد، نه زن یا مردم بودنش. 
از عده‌ای دیگر از دانشجویان نیز درباره تبعیض جنسیتی اما در باب مسائل ملایم‌تری سوال پرسیده شد؛ مثلاً سوالاتی درباره شرایط مادران شاغل و بسیاری موارد ملایم‌تری که هضم آنها برای جامعه زنان راحت‌تر است. این بار افراد بیشتری موافق این قوانین بوده و معتقد بودند که زنان و مردان در برخی از این مسائل می‌بایست از یکدیگر تفکیک شوند. 
در نهایت هردو گروه دانشجویان را در شرایط فرضی استخدام قرار دادند. نتیجه چه بود؟ 
گروه اول که مخالف سفت و سخت تبعیض جنسیتی در مسئله استخدام بودند، بیش از گروه دوم که موافق برخی از این قوانین بودند، برای کاندیداهای زن تبعیض جنسیتی قائل شدند. 
و این یعنی در حقیقت گروهی که خود را درستکارتر می‌دانست تبعیض بیشتری قائل شد. 
مثال دیگری برای این رفتار، دونات خوردن پس از یک تمرین ورزشی طولانی است. شاید برایتان پیش‌آمده باشد که وقتی خسته از استخر یا باشگاه برمی‌گردید، سر راهتان یک دونات یا شیرینی برای خود خریده باشید تا عملکرد خوب گذشته خود را جبران کنید. 
به‌هرحال، این امر نتیجه معکوس به دنبال دارد؛ زیرا جایزه دادن به خودتان که هدف طولانی‌مدت‌تان را تضعیف می‌کند، استراتژی امیدوارکننده‌ای برای موفقیت شما نیست. جایزه‌ها باید در راستای اهدافتان ارائه شوند نه اینکه تلاشتان را بی‌ثمر کرده و از بین ببرند. 
مثال دونات خوردن بعد از ورزش و مثال قبل آن نشان می‌دهد که وقتی احساس می‌کنیم درستکار هستیم، روی رفتار و عملکردمان کمتر کنترل خواهیم داشت. 
بنابراین اجازه ندهید که رسیدن به موفقیت، خویشتن‌داری شما را سست کند. درغیراین‌صورت، با رفتارهای افراطی پیشرفت خود را بی‌اثر می‌کنید. به جای این کار به قانون پایبند باشید که در راستای هدفتان قرار دارد، ولی آنقدر هم چالشی نباشد که از پسش برنیاید و نتوانید به آن پایبند بمانید. 
اگر هم در فکر جایزه دادن به خودتان هستید، بدانید که این امر نباید شما را از هدفی که برای خود تعیین کرده‌اید دور کند. 
این یعنی ایجاد انگیزه‌ای مضاعف و پاداشی در راستای هدفمان که خللی در عملکردمان ایجاد نمی‌کند. 


سیستم پاداش مغز چگونه عمل می‌کند؟

چرا اغلب پس از انجام کارهایی که واقعاً مطابق میل خودمان بوده است، احساس گناه می‌کنیم؟ 
مثلاً خرید یک ژاکت جدید، درحالی‌که به آن نیاز نداریم یا سپری کردن یک بعدازظهر رخوت‌انگیز مقابل تلویزیون به ما این احساس گناه را القا می‌کنند. 
جواب اینجاست که سیستم پاداش مغز همیشه دوست خوبی برای ما نیست و گاهی اوقات ما را به سوی مسیر اشتباه سوق می‌دهد؛ مسیری که بعد از آن احساس گناه می‌کنیم و عذاب وجدان می‌گیریم. 
سوال بعدی این است که چرا با دانستن این مسأله باز هم برای بارها دست به انجام چنین کارهایی می‌زنیم؟ برای جواب‌دادن به این سوال بهتر است ابتدا بدانیم: 


سیستم پاداش مغز چطور تحریک می شود؟ 

در ابتدا چیزی را که دوست داریم می‌بینیم یا استشمام می‌کنیم و همین کافی است تا سیستم پاداش مغز تحریک شود. این سیستم یک انتقال‌دهنده عصبی به نام دوپامین آزاد می‌کند که نواحی مشخصی از مغز را که مسئول توجه، انگیزه و عملکرد است تحریک می‌کند. 
آزادسازی‌های دوپامین را می‌توان توسط هرچیزی که به یک حس خوب منجر می‌شود تحریک کرد، مانند برگه 70% جراح در یک پاساژ، بوی یک استیک یا یک چهره جذاب که به شما لبخند می‌زند. 
وقتی دوپامین آزاد می‌شود،‌ آن محرک اولیه حتی اگر برخلاف منافع طولانی‌مدت ما باشد مثل غذایی ناسالم،‌ زیاده‌روی در استفاده از اینترنت و سیگار کشیدن زیاد بسیار خواستنی جلوه می‌کند. 
به همین دلیل کاری می‌کنیم که در نگاه اول مقاومت‌ناپذیر به نظر می‌رسند و بعد از آن احساس گناه و نارضایتی برای ما به همراه می‌آورد. 
به هرحال‌، نیاکان ما به مکانیسم پاداش مغز مبتلا نبودند. در حقیقت، از آنجایی که توت‌ها و میوه‌های شیرین بخش مهمی از رژیم غذایی‌شان را تشکیل می‌داد، گرایش به خوردن شیرینی‌جات به نفع‌شان بود. 
البته آن زمان مثل امروز شیرینی‌جات مضر وجود نداشت. نیاکان ما بدون اینکه محدودیت‌های اجتماعی دنیای مدرن دست‌وپاگیرشان باشد در پیروی از امیال جنسی خود نیز آزادتر عمل می‌کردند. 
اما چطور باید با این مکانیسم مقابله کنیم؟ می‌توان با ترکیب کارهای نامطلوب با چیزی که دوپامین را تحریک می‌کند این ضعف خود را به نقطه قوت تبدیل کرد. چطور؟ برای مثال، کار اداری کسل‌کننده خود را به کافه موردعلاقه‌تان بیاورید و آن را همزمان با نوشیدن یک هات‌چاکلت خوشمزه انجام دهید. 


استرس تهدید بزرگی برای اراده

استرس منشأ اصلی ناراحتی است. اضطراب‌های کاری یا شخصی و همچنین اتفاقات خارجی نظیر اخبار بد رسانه‌ها می‌توانند موجب بروز استرس و تشدید آن شوند. استرس تهدید بزرگی برای اراده محسوب می‌شود؛ زیرا آرزوهای وحشتناکی را به دنبال دارد. اما چگونه؟ 
استرس باعث می‌شود نسبت به خودمان حس بدی داشته باشیم و این امر ما را به انجام کاری تحریک می‌کند که حالمان را بهتر کند. متأسفانه گافی اوقات ساده‌ترین راه برای داشتن احساسی بهتر انجام کارهایی است که بعدها احساس بدی نسبت به آنها خواهیم داشت. 


چگونه می‌توان بر استرس خودغلبه کرد؟

هنگامی که دچار استرس هستید، تسلیم امیال و آرزوهای فوری خود نشوید. به جای آرزوکردن، استراتژی‌های کاهش استرس همچون ورزش یا مراقبه را که تأثیر پایدارتری دارند امتحان کنید. ممکن است این فعالیت‌ها نیازمند تلاش بیشتری باشند ولی حداقل بعد از مدتی احساس رضایت به شما خواهند داد نه گناه!
توجه داشته باشید؛ نباید برای مقابله با استرس تصمیمات غیرواقع‌گرایانه گرفت؛ زیرا در این صورت احتمال تسلیم‌شدن بیشتر می‌شود. 
افراد هنگامی که در زندگی با شرایط دشواری همچون بدهی سنگین روبه‌رو می‌شوند، اغلب تصمیم می‌گیرند در زندگی خود تغییراتی اساسی ایجاد کنند. 
اما این رفتار می‌تواند نتیجه معکوس داشته باشد؛ زیراهرچه اهداف بزرگ‌تری در نظر بگیریم، روبه‌راه کردن شرایط سخت‌تر می‌شود. آنگاه عدم تحقق انتظارات منجر به یأس و ناامیدی، گناه و عدم اعتماد به نفس ما می‌شود و معمولاض خیلی زود دست از تلاش می‌کشیم. 
کاهش شدید هزینه‌های زندگی باعث می‌شود خود را از بسیاری از تفریحات سالم، محروم کنیم؛ تفریحاتی که باعث حفظ اراده و انرژی گرفتن می‌شدند. بنابراین خیلی زود دست از کاهش هزینه‌ها برمی‌داریم. 
برای اجتناب از چنین سرنوشتی،‌ این نکته را به یاد داشته باشید: اگر به اهدافتان نرسیدید ناامید نشوید، فقط خود را ببخشید و دوباره و دوباره امتحان کنید. 


تمرکز بیش از حد بر زمان حال چه عواقبی دارد؟ 

آیا تا به حال نسبت به مسئولیت‌های خود بیش از حد متعهد بوده‌اید که بعدها حس کنید حقتان پایمال شده است؟ آیا گاهی اوقات هنگام مواجهه با ارزش واقعی انتخاب‌های گذشته‌تان احساس پشیمانی می‌کنید؟‌
اگر جوابتان مثبت باشد، بهتر است بدانید هر دو پدیده به این دلیل رخ می‌دهند که نمی‌توانیم آینده خودمان را به طور شفاف متصور شویم. 
ما خود آتیمان را مانند خود کنونیمان نمی‌بینیم بلکه به‌صورت فردی نا آشنا و متفاوت تصور می‌کنیم. مغز ما چون توانایی مشاهده افکار و احساسات خود آینده را ندارد، آن را همچون فردی غریبه می‌پندارد. 
این امر می‌تواند باعث شود کارها را به تعویق بیندازیم با این امید که خود آتیمان اراده بیشتری برای پرداختن به آنها داشته باشد. حتی بدتر از آن این است که بدهکار شویم و امیدوار باشیم که خود آتیمان قادر به پرداخت آنها خواهد بود. 
این امیدها راه به جایی نمی‌برند؛ زیرا خود ما در آینده با خود کنونی‌مان تفاوتین نمی‌کند و به هنگام مواجهه با مشکلات باز هم مبارزه خواهد کرد؛ چه با عزم به انجام کاری ناخوشایند چه با تنظیم بودجه! 
چه چیز دیگری باعث می‌شود که خود آتیمان را نادیده بگیریم؟ 
پاسخ: آسیب‌پذیری ما و لذت‌های آنی. 
وقتی به چیز وسوسه‌کننده‌ای چشم می‌دوزیم، مقاومت بیهوده است؛ زیرا سیستم پاداش مغز ما در مقابل پاداش‌های قابل روئیت شدیداً واکنش نشان می‌دهد و آن را با همه وجود می‌طلبد. 
قابل رویت بودن باعث می‌شود مزایای لذت‌های آنی را بیشتر از حد معمول برآورد کنیم و ارزش عزم راسخ را دست‌کم بگیریم. این امر منجر به تصمیم‌گیری‌هایی می‌شود که خود آتیمان بعدها بابتش پشیمان خواهد شد. 
این مسئله در یکی از تحقیقات انجام شده به اثبات رسد؛ آبنبات‌هایی در دسترس کارمندان شرکتی قرار دادند. هنگامی که آبنبات‌ها را به‌جای آنکه روی میز باشند از دید خارج کردند و درون کشوی میزی قرار دادند، مصرف آبنبات این افراد تا یک سوم کاهش یافت. 


سرکوب فکری ما را مجبور به انجام چه کارهایی می کند؟

بیایید خود را به چالش بکشیم: به مدت پنج دقیقه به خرس‌های سفید فکر نکنید. 
آیا می‌توانید این کار را انجام دهید؟ بسیاری از مردم موفق به انجام این کار نمی‌شوند. اگرچه که ما هرگز در حالت عادی به خرس‌های سفید فکر نمی‌کنیم، اما چنانچه سعی کنیم به آنها فکر نکنیم، انجام آن تقریباً غیرممکن می‌شود. این مسئله درمورد آرزوها هم صدق می‌کند؛ بدین معنا که شاید سرکوب کردن آرزوها در ابتدا موثر واقع شود ولی در حقیقت آنها را تشدید می‌کند. 
محققی معتقد بود که سرکوب فکری، ما را مجبور به انجام کارهایی می‌کند که سعی می‌کنیم به آنها فکر نکنیم. او این ادعای خود را با آزمایش زیر ثابت کرد. 
او برای آزمایش این فرضیه، از زنان برای انجام تست مزه دو شکلات مشابه دعوت به عمل آورد. وی قبل از آوردن شکلات از شرکت‌کنندگان خواست به مدت پنج دقیقه با صدای بلند فکر کنند. به یک گروه گفته شد که هرگونه فکری در خصوص شکلات را سرکوب کنند، درحالی‌که شرکت‌کنندگان گروه دوم آزاد بودند به هرچیزی که می‌خواستند فکر کنند. 
این مسئله دلیل اینکه چرا اکثر رژیم‌های غذایی واقعاً نتیجه‌بخش نیستند را هویدا می‌کند. 
هرچه افرادی که رژیم می‌گیرند، در برابر یک غذای خاص بیشتر مقاومت به خرج دهند، ذهشان بیشتر به سمت خوردن آن غذا معطوف می‌شود. 


چطور می توانیم به خوبی ذهن خود را کنترل کنیم؟

هنگامی که در رژیم هستید، خود را از غذاهای مورد علاقه‌تان محروم نکنید؛ زیرا این کار فقط امیال شما را افزایش می‌دهد. به جای اینکه تصمیم بگیرید فست‌فود یا کیک نخورید، انرژی خود را به این عقیده اختصاص دهید که شما غذای سالم‌تری خواهید خورد. 
این کار به صورت اتوماتیک کاهش غذای ناسالم را به‌دنبال خواهد داشت و پایبندی به چنین چالش مثبتی برای شما بسیار آسان‌تر خواهد بود. 
این تکنیک الهام‌گرفته از سنت‌های کنترل ذهن است که مفید واقع می‌شود؛ به‌خصوص اگر بخواهید خود را از شر یک عادت ناخوشایند مانند سیگار کشیدن خلاص کنید. 


نقش اطرافیان درزندگی ما

آیا تابه‌حال به این مسئله دقت کرده‌اید که وقتی با افراد متفاوتی هستید رفتار و اندیشه‌تان نیز فرق می‌کند. درواقع افرادی که با آنها تعامل داریم اعتقادات، اهداف و اعمال ما را به شدت تحت تأثیر قرار می‌دهند. حتی خصوصیاتی مانند یک اراده قوی یا ضعیف را می‌توانیم از بافت اجتماعی‌مان کسب کنیم. 
خوشبختانه می‌توانیم از این مکانیسم استفاده‌های مفیدی کنیم، مثلاً در رژیم گرفتن! تحقیقات نشان می‌دهند که داشتن یک دوست نزدیک یا یکی از اعضای خانواده که اخیراً وزن زیادی کم کرده است شانس ما را برای کاهش وزن افزایش می‌دهد. 

چگونه می‌توان از این مسئله بهره برد؟ 

روش‌ اول: از خودتان بپرسید آیا کسی را می‌شناسید که به خاطر اراده‌اش او را تحسین کنید؟ سعی کنید اغلب اوقات به او فکر کنید. بر اساس تحقیقات انجام شده؛ صرفاً فکرکردن به شخصی با عزمی قوی، اراده ما را افزایش می‌دهد. 
روش دوم: درگیر کردن دوستان و خانواده در چالش‌های اراده. قدرت این روش در یکی از برنامه‌های کاهش وزن در دانشگاه پیتسبورگ ثابت شد. در این آزمایش افراد دو گروه شدند و یکی از گروه‌ها را ملزم کردند که با یک دوست یا یکی از اعضای خانواده‌شان در برنامه کاهش وزن ثبت‌نام کنند. 
به آنها گفته شد که یکدیگر را در دنبال‌کردن اهدافشان حمایت کنند؛ برای مثال پیام‌های دلگرم‌کننده به یکدیگر بنویسند یا هرازگاهی یک غذای سالم با هم بخورند. به گروه دوم چیزی در این باره گفته نشد و صرفاً به تنهایی برنامه را دنبال می‌کردند. 
اگر خود و افراد مورد علاقه‌تان در یک چالش اراده سهیم هستید، آن را تبدیل به یک پروژه گروهی کنید تا میزان موفقیت‌تان چند برابر شود.  

ارسال نظر

0دیدگاه

لطفاً پیش از ارسال نظر، خلاصه قوانین زیر را مطالعه کنید:
فارسی بنویسید و از کیبورد فارسی استفاده کنید.
نظراتی که شامل الفاظ رکیک و توهین آمیز و بحث های سیاسی و قومیتی، تبلیغ، لینک باشد منتشر نشده و حذف می شوند.

خبر خوب اینکه در مقالات آموزشی مطالب زندگینامه افراد ثروتمند دنیا، خلاصه کتاب مدیریتی برای مدیران و مصاحبه های اختصاصی با کارآفرینان برتر ایران را برای مدیریت کسب و کار خودتان برایتان قرارداده ایم.

دیدن نظرات بیشتر

تعداد کل نظرات: 0 نفر

تعداد سوالات ایجاد شده

0

دیدن همه سوالات

چک لیست های زندگی  جدید

هر روز چک لیست های جدید برای شما آماده و منتشر میکنیم.

تعداد کاربران استفاده کننده

0

دیدن چک لیست ها