موقعیت شما در سایت:
خلاصه کتاب ایده های خوب از کجا می آیند
خلاصه کتاب ایده های خوب از کجا می آیند
0 نظر
0 لایک
169 بازدید
تاریخ انتشار: 1402/02/18
توضیحات
ایدههای خوب از کجا میآیند؟ در این پست می خواهیم در رابطه با ایده های خوبی که به ذهن ما می رسد به شما توضیحات کامل دهیم.
ایدههای خوب از کجا میآیند؟
محدوده امکانات موجود
تکامل و نوآوری، درچه شرایطی رخ میدهند.
رسیدن به یک ایده درخشان چگونه است؟
چه چیزی باعث ظهور نوآوری های بی شمارمی شود؟
شبکههای بزرگ خلاقیت بیشتر در کجا یافت می شود؟
چه چیزی در کارآفرینان انگیزه ایجاد می کند؟
آشفتگی و خلاقیت چه ارتباطی باهم دارند؟
کلید اصلی نوآوری چیست؟
خطا و اشتباهات چه نقشی در تکامل ما دارد؟
نوآوری در زیست شناسی
چرا ایده هایمان دائما در حال تغییر است؟
چطور فضاهای منفور را با نوآوری تغییر دهیم؟
ایدههای خوب از کجا میآیند؟
این پرسشی است که استیون جانسون، نویسنده این کتاب، پنج سال برای یافتن پاسخ آن وقت صرف کرد. آیا یک ایده ناگهان به ذهن یک نابغه خطور میکند و لامپی بالای سرش روشن میشود یا واقعیت چیز دیگری است؟
محدوده امکانات موجود
چهار میلیارد سال پیش، اتمهای کربن در سوپ بنیادین همراه با عناصر شیمیایی دیگر چرخ میزدند. سوپ بنیادین اصطلاحی است که توسط زیستشناس اهل شوروی سابق، الکساندر اپارین معرفی شد. در سال 1924، وی نظریهای برای مبدأ حیات در زمین معرفی کرد که از طریق تبدیل در طول تکامل مرحله به مرحله ذرات کربندار صورت میگیرد.
اما با آغاز زندگی، اتمهای کربن بهطور ناگهانی خود را به ساختارهای پیچیده زنده مانند گل آفتابگردان یا سنجاب تبدیل نکردند! آنها ابتدا باید ساختارهای سادهتری مانند مولکولها، پلیمرها، پروتئینها، سلولها و موجودات اولیه را میساختند. با هر قدمی که در راستای تکامل زندگی بر روی زمین برداشته میشد، ایجاد ترکیبات جدید ممکن میشد و گسترده امکانات افزایش مییافت، تا جایی که در نهایت یک اتم کربن توانست در ساختار یک گل آفتابگردان ساکن شود.
بهطور مشابه، شرکت ایبِی هم به یکباره در دهه 50 میلادی تأسیس نشد. ابتدا شخصی باید کامپیوترها، راهی برای اتصال آنها به یکدیگر، سپس شبکه جهانی وب و بعد از آن نیز زیرساختی برای پرداختهای اینترنتی را اختراع میکرد.
تکامل و نوآوری، درچه شرایطی رخ میدهند.
عبور از مرز امکانات در دسترس به ندرت رخ میدهد و اگر آمادگی پذیرش آن وجود نداشته باشد، محکوم به شکست است.
برای مثال، اگر یوتیوب، فعالیت خود را به جای اوایل قرن 21، در اواخر قرن بیستم آغاز میکرد، محکوم به شکست بود، زیرا در آن زمان، اتصالات پرسرعت اینترنت و نرمافزار موردنیاز برای تماشای ویدیوها وجود نداشت.
امکانات موجود، محدود به دانش و اطلاعات در دسترس هستند و به همین خاطر زیاد پیش میآید که در دنیای خردمندان و روشنفکران، چند نفر، جداگانه و تقریباً بهطور همزمان، ایده یکسانی به ذهنشان خطور کند و کشف یا اختراع یکسانی انجام دهند.
برای مثال، کارل ویلهام شیله و جوزف پریستیلی، بهترتیب در سالهای 1772 و 1774، اکسیژن را کشف کردند، بدون آنکه از دستاوردهای یکدیگر با خبر باشند. اما هر دو نقطه شروع یکسانی داشتند. زیرا جستجوی آنها برای کشف اکسیژن، بدون دانستن ماهیت گازی هوا، امکانپذیر نبود. پس جای تعجب نیست که برخی دانشمندان، تقریباً در زمانهای مشابه به کشفیات خود میرسند.
رسیدن به یک ایده درخشان چگونه است؟
گرچه به نظر میرسد که همه ایدههای ناب و کشفیات بزرگ در کسری از ثانیه به ذهن نوابع خطور کردهاند و فریاد «یافتم، یافتم!» آنها گوش جهان را پر کرده است، اما واقعیت خلاف آن است. فرآیند رسیدن به یک ایده درخشان آرام و تدریجی است.
ایدههای بزرگ درواقع دغدغه و حدس و گمانهایی هستند که مدتهای مدید ذهن افراد را به خود مشغول کرده و کمکم با صرف زمان و انرژی به شکوفایی رسیدهاند.
داروین در زندگینامه خود، ادعا کرده است که نظریه انتخاب طبیعی بهطور ناگهانی و بدون پیشزمینه به ذهنش خطر کرده است. اما بعدها بر روی دفترچههای یادداشت وی بررسیهایی انجام و مشخص شد که او مدتها پیش از لحظه «یافتم، یافتم!» خود، به توصیف تقریباً کاملی از نظریه انتخاب طبیعی رسیده بود. او نه در یک لحظه، بلکه در طول زمان زیادی، از یک شهود به یک نظریه کامل دست یافته بود.
پس از شکلگیری کامل، ایده آنقدر مشخص و ساده مینماید که تصور میشود به طور ناگهانی در ذهن جرقه زده است. پس از شنیدن نظریه داروین، یکی از هواداران او گفت: «احمقانه است که این نظریه زودتر به ذهن کسی نرسیده است!»
شبکه جهانی وب، نمونه دیگری از یک دغدغه و حدس و گمان کوچک است که در طول زمان به تحولی عظیم در نظام ارتباطات و تبادل اطلاعات تبدیل شد.
تیم برنرز لی، در کودکی کتابی درباره عصر ویکتوریا خواند که در آن مطلبی درباره پورتال اطلاعاتی نوشته شده بود و او را بسیار تحت تأثیر قرار داد.
سالها بعد، هنگامی که به عنوان مشاور در آزمایشگاه سرن در سوییس مشغول به کار بود، با الهام از آموختههای کودکی خود، پروژهای را در کنار کار خود آغاز کرد تا بتواند واحدهای اطلاعاتی را ذخیره و آنها را مانند گرههای یک شبکه به هم متصل کند.
سالها پس از آن نیز، سرن رسماً از او خواست تا بر روی پروژهای کار کند که در نهایت به شبکهای منجر شد که در آن، مدارک و اطلاعات بر روی کامپیوترهای مختلف توانستند از طریق پیوندهای فوق متن به یکدیگر متصل شوند.
برنرز لی، دهههای متمادی بر روی دغدغه خود کار کرد تا بالاخره شبکه جهانی وب متولد شد.
چه چیزی باعث ظهور نوآوری های بی شمارمی شود؟
بومشناسان از عبارت گونههای کلیدی برای توصیف موجوداتی استفاده میکنند که وجودشان برای حفظ چرخه زیستی و اکوسیستم بیش از دیگر گونهها مهم و ضروری است.
در یک جزیره کوچک، بدون وجود هیچ نوع شکارچی دیگری، یک گله گرگ، جمعیت گوسفندها را کنترل میکند. در نتیجه از رشد بیرویه آنها، خوردن تمام پوشش گیاهی جزیره و نابودی تمام اکوسیستم، جلوگیری میشود.
حدود دو دهه پیش، بومشناسان نوعی مهم و خاص از گونههای کلیدی را شناسایی کردند و آنها را مهندسان اکوسیستم نامیدند.
این موجودات، برای سایر موجودات زنده، زیستگاه و بسترهایی ایجاد میکنند که مورد استفاده سایرین قرار میگیرد.
سگهای آبی که بر روی رودخانهها سد میُسازند و جنگلها را به زمینهای باتلاقی تبدیل میکنند یا مرجانهایی که صخرههای زنده در میان اقیانوس میسازند، نمونههایی از مهندسان اکوسیستم هستند.
چنین بسترهایی در حوزهی نوآوری نیز وجود دارند و به عنوان سکوی پرش برای جهش درون امکانات در دسترس استفاده میشوند.
سیستم مکانیابی جهانی، مثال خوبی از این بسترها است. این نوآوری که در ابتدا استفاده نظامی داشت، منجر به ظهور نوآوریهای بیشماری از ردیابهای GPS تا خدمات مبتنی بر موقعیت و تبلیغات شده است.
بسترها اغلب بر روی هم انباشته میشوند، یعنی یک بستر اساس بسترهای دیگر را شکل میدهد و در نتیجه نوآوریهای بیشتر و بیشتری ایجاد میشوند. سگهای آبی، درختان پوسیده شده را به زمین میاندازند و موجب میشوند که دارکوبها به سراغ درختان افتاده بیایند و سوراخهایی به شکل لانه در آنها ایجاد کنند. پس از رفتن دارکوبها، پرندگان آوازخوان در آن لانهها ساکن میشوند. درواقع دارکوبها بستری را برای زندگی پرندگان آوازخوان ایجاد میکنند.
داستان توییتر نیز از همین قرار است: وب بر اساس پروتکلهای موجود به وجود آمد، توییتر بر روی وب ساخته شد، حال برنامههای کاربردی بسیاری بر بستر توییتر طراحی شدهاند و امکانات موجود همواره در حال رشد و گسترش است.
شبکههای بزرگ خلاقیت بیشتر در کجا یافت می شود؟
پایه زندگی بر روی زمین کربن است، زیرا اساساً بهخوبی به اتمهای دیگر متصل میشود و در نتیجه میتواند زنجیرههای پیچیدهای از مولکولها را بسازد. این اتصالات، تشکیل ساختارهای جدید مانند پروتئینها را ممکن میسازد. بدون کربن، زمین احتمالاً سوپی مرده از عناصر شیمیایی باقی میماند! قبل از شکلگیری این ارتباطات، ایده ناب یک شخص، همراه با او زیر خاک دفن میشد، زیرا شبکهای برای انتشار آن وجود نداشت. ایدههای درخشان از دل انبوه مردم برمیآیند.
تعدادی روانشناس، در دهه 90 میلادی، در جهت ریشهیابی علل موفقیتهای علمی تصمیم گرفتند تا تمامی وقایع چهار آزمایشگاه زیستشناسی مولکولی را ضبط کنند. پیش از انجام پژوهش، تصور میکردند که در زمینهای چون زیستشناسی مولکولی، کشفیات بزرگ در پشت میکروسکوپها به دست میآیند.
اما در کمال تعجب، مشخص شد که مهمترین ایدهها در جلسات معمول آزمایشگاه مطرح میشدند که در آنها، دانشمندان راحت و غیررسمی درباره کار خود بحث میکردند.
مطالعات دیگری نیز نشان میدهند که خلّاقترین افراد آنهایی هستند که شبکههای اجتماعی گستردهای دارند؛ افرادی که علاوه بر همکاران خود، با افرادی خارج از سازمان در ارتباط هستند و در نتیجه، ایدههای جدیدی در زمینههای مختلف به دست میآورند.
شهرها تشکیل شبکههای بزرگ را آسان و نشر و ترکیب ایدهها به شیوههایی تازه را امکانپذیر میکنند. به همین خاطر، میزان خلاقیت در شهرهای بزرگ خیلی بیشتر از شهرهای کوچک است.
اگرچه، امروزه، بزرگترین شبکه خلّاق نه یک شهر، بلکه شبکهی جهانی وب است که در آن خلق، ارتباط و نشر ایدهها کارآمدتر از هر شبکهی دیگری انجام میشود.
چه چیزی در کارآفرینان انگیزه ایجاد می کند؟
آنچه که در مخترعان و کارآفرینان انگیزهای جهت نوآوری ایجاد میکند، وجود این امکان است که آنها میتوانند برای اکتشافات خود جذب سرمایه کرده و از آنها بهرهمند شوند. بهعبارتیدیگر این فکر که آنها میتوانند اکتشافات خود را تجاری سازی کنند، برای آنها یک انگیزه محسوب میشود. اما از طرفی، این تجاریسازی، حقوقی انحصاری و محدودیتهایی را ایجاد میکند که مانع گسترش و توسعه بیشتر ایدههای آنان میشود.
بنابراین وقتی مسئله نوآوری در میان است، بازارهایی که با وعده پاداش به مخترعان، سعی در تضمین کارآیی آن ایدهها و نوآوریها دارند، در واقع از نظر ساختاری ناکارآمد هستند، زیرا از انتشار و ترکیب ایدهها با یکدیگر جلوگیری میکنند. آنها آزادی را از ایدهها میگیرند و برای نوآوریها تعیین مسیر میکنند. لذا اگر ایدهای میتوانست با ایدهای دیگر ترکیب شده و یک اَبَرایده را بسازد به نوعی بال و پرش بسته شده و در همان سطحی که ساخته و پرداخته شده است باقی میماند.
بیش از 600 سال پیش، اختراعات و اکتشافات بزرگ به طور فزایندهای از یک مخترع تنها به سمت شبکهای از مخترع ها کشیده میشدند. جالب است که حتی پس از آغاز و شکوفایی عصر سرمایهداری، اغلب کشفیات بزرگ مورد توجه بازارها قرار نگرفتند. عموماً مردم به همه چیز به چشم تجارت نگاه نکردند و از این رو بسیاری از ایدهها را جدی نمیگرفتند و به این ترتیب ایدهها آزاد میماندند تا بین شبکهای از مخترعان و انسانهایی که آنها را قبول دارند با یکدیگر ترکیب شوند و اثری ماندگار و جاوید را خلق کنند که بعضاً تغییرات اساسی در زندگی بشر ایجاد مینمود.
شبکه جهانی وب، نظریه نسبیت، کامپیوترها، اشعه ایکس، ضربانساز قلب و پنیسیلین نمونه اندکی از بیشمار اختراعات و اکتشافاتی هستند که صاحبان آنها پاداشی دریافت نکردند. اگرچه این اختراعات و اکتشافات زندگی بشر را دستخوش تغییر کرد اما در آن زمان هرگز تجاری سازی نشد.
قطعاً نوآوریهایی که مشوق آنها شیوه زندگی مردم و بازار موجود بوده است، بسیار کارآمدتر از نوآوریهایی بودند که در اقتصادهای دستوری مانند اتحاد جماهیر شوروی، انجام میشدند.
اما این به آن معنا نیست که روش بهتر و بهینهتری وجود ندارد. البته که نوابغ، شایسته دریافت پاداش هستند اما سوال اصلی این است که بهطور کلی چگونه میتوان نوآوری را افزایش داد. یا بهعبارتی ایدههای خوب از کجا میآیند؟
داروین، در کتاب منشأ انواع، بر روی دو موضوع، به یک اندازه تأکید دارد.
1. تعامل و همکاری پیچیده بین گونههای مختلف طبیعت.
2.انتخاب هریک از این گونهها بهصورت طبیعی که ناشی از رقابت موجود میان آنها بر سر منابع است.
بنابراین براساس گفتههای داروین در کتاب منشأ انواع، شبکههای آزاد تشکیل شده از ارتباطات میان نوآوریها، میتواند به اندازه رقابت شدید بین آنها، سازنده باشد.
بازارهای آزاد به میزان زیادی محرک نوآوری بودهاند، اما نباید تأثیر اشتراک آزاد دانش و همکاری در شبکهها را نادیده گرفت. به عبارتی اینکه فردی ایده خود را در شرایطی آزاد میپروراند، یک بحث ارزشمند و موثر است اما اینکه آن فرد ایده خود را در رقابت با ایده فردی دیگر قرار دهد نیز میتواند در پختهترشدنِ آن ایده بسیار موثر باشد.
آشفتگی و خلاقیت چه ارتباطی باهم دارند؟
توانایی کربن برای اتصال به سایر اتمها برای تکامل زندگی ضروری بود، اما نیروی دیگری نیز مورد نیاز بود: آب.
آب جریان دارد و همهچیز را زیر و رو میکند. هر چه سر راهش قرار گیرد را میساید و در خود حل میکند و در نتیجه منجر به ایجاد اتصالات جدیدی بین اتمهای سوپ بنیادین میشود. بهعلاوه، پیوند قوی و محکم هیدروژن در مولکولهای آب به نگهداری آن اتصالات کمک میکند.
شبکههای مایع مخلوطی از تلاطم و پایداری بوده و به همین خاطر بهینهترین عنصر برای خلق یک اثر و ایجاد تغییر بر روی زمین هستند.
شبکههای نوآوری نیز باید مانند آب، جایی میان نظم و اغتشاش یا به عبارتی لب مرز آشفتگی کامل، در جریان باشند.
اتصالات تصادفی موجب کشف و نوآوری میشوند. برای مثال، رویاها، درواقع سوپ بنیادین نوآوری هستند که ایدهها در آنها به طور تصادفی به هم متصل میشوند. رویا مثل آب روان است، جهت میگیرد و درحالیکه منظم است اما اغتشاش کرده و به هر طرف که بخواهد میرود.
عصبشناسان تأیید کردهاند که خوابیدن در هنگام مواجهه بایک مشکل، به حل آن کمک شایانی میکند.
قرنها پیش، کِکوله، شیمیدان آلمانی خوابی درباره یک مار که در حال خوردن دم خود بود دید. سپس بر اساس آن خواب، توانست دست به کشف بزرگی بزند. به این ترتیب او به راز خلقت مولکول بنزن پی برد و دریافت که این قرار گرفتن اتمهای کربن در یک حلقه هستند که بنزن را تشکیل میدهند.
آشفتگی و خلاقیت در سطح عصبشناختی نیز به هم مرتبطند.
ایدهها درواقع نمود شبکهی پیچیدهای از عصبها هستند که در مغز شکل میگیرند. ایدههای جدید تنها زمانی به ذهن خطور میکنند که اتصالات جدیدی تشکیل شوند.
بنا به دلایلی، نورونها در مغز بین دو حالت تغییر میکنند:
• حالت آشوب که در آن کاملاً ناهماهنگ با یکدیگر عمل میکنند.
• حالت منظم که در آن دستههای بزرگی از عصبها با تناوبی یکسان با هم فعالیت میکنند.
مدتزمانی که نورونها در هر حالت سپری میکنند، در مغزهای مختلف، متفاوت است. مطالعات نشان دادهاند که معمولاً هرچه مغز یک شخص حالت آشوب را بیشتر تجربه کند، او از هوش بالاتری برخوردار است. بنابراین بدیهی است که ایدههای ناب از ذهنی با این ساختار خارج میشود و اینگونه است که ما شخصی را باهوش مینامیم.
کلید اصلی نوآوری چیست؟
گردهمایی افرادی با رشتههای مختلف و تلاقی ایدهها در فضای فکری یا فیزیکی مشترک، موجب ایجاد اتصالات و برخوردهای خلاق میشود. نوآوریهای فرهنگی نوگرایانه دهه 20 میلادی را در نظر بگیرید. بسیاری از آنها نتیجه دیدارهای هنرمندان، شاعران و نویسندگان در کافههای پاریسی بودند.
تعاملات مشترک، امکان انتشار، گردش و ترکیب تصادفی ایدهها را با یکدیگر فراهم میکند. در سطح فردی، ورود همزمان ایدههایی از رشتههای مختلف به ضمیر خودآگاه ما، سبب تسهیل چنین اتصالات تصادفی و غیر مترقبهای میشود.
نوآورانی چون بنجامین فرانکلین و چارلز داروین، ترجیح میدادند که همزمان بر روی چندین پروژه کار کنند. یکی از پروژهها برای چندین روز مرکز توجه قرار میگرفت.
اما پس از آن نیز در جایی از ذهن باقی میماند و بدین ترتیب بین پروژهها ارتباط برقرار میشد.
جان لاک در سال 1652، هنگامی که بر روی توسعه یک سیستم پیچیده برای فهرست کردن محتوای کتابچههای خود متمرکز بود متوجه مسئلهای مهم شد. این کتابچهها که اساساً محلی برای گردآوری افکار جالب و یافتههای لاک بودند، نیاز داشتند از آن وضع آشوب خارج شده و نظم و ترتیبی پیدا کنند. به همین جهت بود که لاک متوجه اهمیت سیستم ارجاع دهی شد.
چرا که چنین کتابچههایی مخزن ایدهها و حدس و گمانهایش بودند که بهتدریج توسعه مییافتند و اماده اتصال با ایدههای جدید میشدند. در سطح سازمانی، کلید اصلی نوآوری و الهامبخشی، شبکهای است که به ایدههای کوچک اجازه رشد، پراکنده شدن و ترکیب با سایر ایدهها را میدهد.
بهترین نموه موجود از چنین شبکههایی، شبکهی جهانی وب است که انبوهی از ایدهها نهتنها در دسترس هستند، بلکه برای برقراری آسان اتصالات میان چندین رشته، میان آنها ابرپیوند نیز برقرار شده است.
خطا و اشتباهات چه نقشی در تکامل ما دارد؟
خطا و اشتباه هم در تکامل زندگی و هم در نوآوری ایدههای بزرگ وجود دارد و این موضوع همیشه هم بد نیست. تولید مثل طبیعی را در نظر بگیرید: ژنها از والد به فرزند منتقل میشوند و دستورالعملهایی برای توسعه فرزند تعیین میکنند. بدون جهشهای ژنتیکی گاه و بیگاه، یعنی خطاهای تصادفی که در اثر اجرای آن دستورالعملها رخ میدهند، روند تکامل، مدتها پیش متوقف میشد.
اگر ژنهای موجود بهطور کاملاً دقیق و عیناً تکرار میشدند، عاجهای فیل یا پرهای طاووس هیچگاه به شکل کنونی پدیدار نمیشدند. جهشهای ژنتیکی، ویژگیهای جدیدی را به موجودات اعطا میکنند. بسیاری از این جهشها با شکست روبهرو میشوند، اما با این حال، تعداد اندکی از آنها منجر به تولد موجوداتی برتر نسبت به نسل قبل خود میشوند و تکامل ادامه پیدا میکند.
کشف پنیسیلین نیز حاصل یک اشتباه بوده است. الکساندر فلمینگ، نمونه یک باکتری را به اشتباه به کپک آلوده کرد. سپس، متوجه نابودی باکتری شد. همین مسئله باعث شگفتی او شد. به این ترتیب، تلاش برای یافتن علت آن، منجر به کشف پنیسیلین شد.
درواقع، نظریههای بزرگ علمی، حاصل خطاهای کوچک آزاردهنده در دادهها هستند که نشان میدهند نظریه حاضر ایراداتی دارد. خطاهای غیر قابل توضیح موجب میشوند که شیوههای جدیدی را به کار گیریم و از فرضهای قدیمی و غلط خود دست بکشیم.
در یک پژوهش، روانشناسی به نام چارلان نمث، به دو گروه از شرکتکنندگان صفحاتی با رنگهای مختلف نمایش داد و از آنها خواست تا کلماتی را که با دیدن هر صفحه به ذهنشان میرسد، بیان کنند.
گروه اول که تنها از افراد عادی تشکیل شده بود، کلماتی قابل پیشبینی ارائه دادند (برای مثال «آسمان» برای رنگ آبی).
گروه دوم شامل بازیگرهایی بود که خانم نمث در میان شرکتکنندگان عادی قرار داده بود تا در ظاهر ادعا کنند که رنگی متفاوت از آنچه هست میبینند. برای مثال، هنگامی که صفحهای آبی نشان داده شد، بازیگران اعلام کردند که صفحهای سبزرنگ میبینند.
در نتیجه، گروه دوم خلاقیت بسیار بیشتری از خود نشان دادند. خطای عمدیای که در گروه آنها رخ داد، باعث شد که گزینههای بیشتری نسبت به موارد بدیهی به ذهنشان خطور کند.
به این ترتیب، چارلان با ایجاد یک خطای دید عمدی در این گروه، ذهن آنها را زا چهارچوب همیشگی خود خارج کرد و به این ترتیب اعضای آن گروه به جای آن که با دیدن رنگ آبی دچار کلیشه یادآوری آسمان شوند، توانستند خلاقیت به خرج داده و ایدههای دیگری ارائه دهند.
نوآوری در زیست شناسی
نوآوری با اختراع و استفاده دوباره
زیستشناسان عبارت «تغییر کارکرد» را برای توصیف پدیدهای در زمانی خاص استفاده میکنند. وقتی یک ویژگی که به منظور خاصی توسعه یافته است، به شیوهای کاملاً متفاوت بهرهبرداری میشود، میتوان از واژه تغییر کارکرد استفاده کرد. برای مثال، پَر، در اصل برای تنظیم دمای بدن پرندگان به وجود آمد، اما قرارگرفتن آن به شیوهای خاص بر روی بدن آنها موجب پدیدار شدن توانایی پرواز میشود.
چرا ایده هایمان دائما در حال تغییر است؟
اغلب اهداف ایدهها نیز بهطور مشابه تغییر مییابند.
تیم برنرزلی، شبکه جهانی وب را بهعنوان ابزاری برای محققان پدید آورد اما در طول زمان تبدیل به شبکهای برای خرید، برقراری روابط اجتماعی و بسیاری امور دیگر شد.
از طرفی، یوهانس گوتنبرگ، کاربردی نو برای اختراعی هزارساله یافت. او فن باستانی تولید شراب را با دانش متالوژی خود ترکیب کرد و اولین دستگاه چاپ در جهان را ساخت. یافتن استفادههای جدید و غیرمعمول برای اشیا و ایدههای قدیمی یا از کار افتاده، چرخهای نوآوری را به راه میاندازد.
برای مثال، کفاشهای نایروبی، از چرخهای ماشین برای ساختن دمپاییهای لاستیکی استفاده میکنند. همچنین، گوستاو فلوبرت، کتاب «تربیت احساسات» خود را با تغییر سبک ادبی قدیمی «رمان رشد و کمال» نوشت.
چطور فضاهای منفور را با نوآوری تغییر دهیم؟
فضاهای مطرود نیز با نوآوری قابل تغییرند
ساختاری اسکلتی که از مرجان مرده به جا میماند، اساس اکوسیستم غنی صخره مرجانی را شکل میدهد. به طرز مشابه، ساختمانهای متروکه و محلهای غیرقابل سکونت، اغلب اولین خانههای خردهفرهنگهای شهری نو هستند.
در ابتدا، طرز تفکر و رفتار غیرعادی آنها، جایی در بازارها و مغازههای پرزرقوبرق ندارند ولی ساختمانهای قدیمی سبب میشوند که خرده فرهنگها منجر به ایدهپردازی و تعامل شده و به تدریج میان جریان اصلی رسوخ کنند.
ارسال نظر
0دیدگاه
لطفاً پیش از ارسال نظر، خلاصه قوانین زیر را مطالعه کنید:
فارسی بنویسید و از کیبورد فارسی استفاده کنید.
نظراتی که شامل الفاظ رکیک و توهین آمیز و بحث های سیاسی و قومیتی، تبلیغ، لینک باشد منتشر نشده و حذف می شوند.
خبر خوب اینکه در مقالات آموزشی مطالب زندگینامه افراد ثروتمند دنیا، خلاصه کتاب مدیریتی برای مدیران و مصاحبه های اختصاصی با کارآفرینان برتر ایران را برای مدیریت کسب و کار خودتان برایتان قرارداده ایم.
دیدن نظرات بیشتر
تعداد کل نظرات: 0 نفر
چک لیست های زندگی جدید
هر روز چک لیست های جدید برای شما آماده و منتشر میکنیم.