موقعیت شما در سایت:
خلاصه کتاب آن یک چیز
خلاصه کتاب آن یک چیز
0 نظر
0 لایک
182 بازدید
تاریخ انتشار: 1402/02/19
توضیحات
افراد موفق هیچگاه از بزرگ فکر کردن نمیترسند. آنها حتی قبل از آنکه کاری را آغاز کنند، تصوری بزرگ از موفقیت در آن کار را در ذهنشان ترسیم میکنند.
افراد بزرگ چگونه فکر می کنند؟
اولویت بندی کارها با استفاده از اصل 20/80
درحال حاضر باید چیکار کنم تا به هدفم برسم
چگونه فرد منظمی شویم؟
چکارکنیم قدرت اراده مان در طول روز کم نشود؟
چگونه نه گفتن به دیگران را در خود تقویت کنم؟
چرا باید هدف را در ذهن مان تصور کنیم؟
چگونه به یک زندگی متعادل برسیم؟
چگونه زمان را مدیریت کنیم؟
افراد بزرگ چگونه فکر می کنند؟
افراد موفق هیچگاه از بزرگ فکر کردن نمیترسند. آنها حتی قبل از آنکه کاری را آغاز کنند، تصوری بزرگ از موفقیت در آن کار را در ذهنشان ترسیم میکنند.
جی.کی.رولینگ وقتی که تخیل دربارهی رمان هری پاتر را شروع کرد، میدانست که قرار است یک مجموعه هفت جلدی را به نگارش درآورد. او قبل از اینکه نوشتن اولین فصل از کتاب اول را شروع کند، داستان هر هفت کتاب را در ذهن خود پرورانده بود.
مطمئناً آنها اگر در شروع کار خود قادر به تصور چنین موفقیتهای بزرگی نبودند، به موفقیت نمیرسیدند. با این حال، برای بیشتر افراد، تفکر درباره این ایدهها و دستاوردهای بزرگ، کار سختی است. آنها از فکر کردن به دستاوردهای بزرگ وحشتزده میشوند و اجازه میدهند که ذهن آنها به خاطر افکار منفی کوچک بماند.
وقتی در بزرگ فکر کردن شکست میخوریم و اجازه میدهیم تا افکار منفی بر ما چیره شوند، کمتر فکر میکنیم و توقعاتمان را کاهش میدهیم. این کار یعنی دستاوردهای بالقوهمان را محدود میکنیم و خودمان را به فردی متوسط تبدیل میکنیم.
دانشمندان بزرگ تاریخ را در نظر بگیرید. اگر آنها در مورد اینکه ما میتوانیم در زیر آب نفس بکشیم یا پرواز کنیم و یا به فضا برویم بزرگ فکر نمیکردند، آیا بشر در حال حاضر به این سطح از دانش رسیده بود که این کارها را انجام دهد؟
تاریخ به ما خاطرنشان میکند که ما در برابر محدودیتهای خود، دست به کارهای بزرگی زدهایم؛ بنابراین نباید اجازه دهیم محدودیتها مانع دستیابی ما به آرزوهایمان شوند. همه ما میدانیم که موفقیت نیازمند عمل است و عمل نیازمند فکر و اندیشه. اما برای رسیدن به دستاوردهای بزرگ، قبل از هر چیزی باید اقدامات خود را براساس فکرهای بزرگ تنظیم کنیم. بزرگ فکر کردن، چشم اندازی از فرصتها را در مقابلتان قرار میدهد و ناتوانی در بزرگ فکر کردن، فرصتهای شما را محدود میکند.
اولویت بندی کارها با استفاده از اصل 20/80
بیشتر افراد برای تکمیل برنامههای خود، لیستی از کارهایی که باید انجام بدهند را درست میکنند. این لیست به آنها کمک میکند تا کارهایی که باید انجام دهند را زیر نظر داشته باشند و کاری را فراموش نکنند، امّا مهمتر از همه این است که کدام کارها اولویت بیشتر دارند و باید در ابتدای کار انجام شوند.
به روشهای گوناگونی میتوان کارها را اولویتبندی کرد. مثلا میتوانید اول کارهایی که نیاز به زمان بیشتری دارند را انجام دهید. یا کارهای کوچکتر را میتوانید در ابتدا انجام دهید. اما این روشها نمیتواند شما را به موفقیت برساند. چون تمام کارهایی که در لیست وجود دارد، اهمیت یکسانی ندارند. بنابراین باید کارهایتان را براساس اهمیت آنها اولویتبندی کنید و کارهایی که بیشترین تاثیر را در موفقیت شما دارند، در ابتدا انجام دهید.
در حقیقت اصل 20/80 یک اصل جهانشمول است که در ابتدا توسط یک اقتصاددان ایتالیایی به نام ویلفردو پارِتو کشف شد. او مشاهده کرد که 80 درصد از زمینهای کشور ایتالیا در مالکیت حدود 20 درصد از مردم است. در ادامه بررسیهای پارتو نشان داد که این نسبت در اغلب حوزهها برقرار است.
بنابر اصل پارتو، 80درصد از نتایجی که میگیریم ناشی از 20 درصد از کارهایی است که انجام میدهیم. بنابراین میتوانید از اصل 20/80 در اولویتبندی کارهایتان استفاده کنید. زیرا تمام کارهایی که در لیست شما دارد، اهمیت یکسانی ندارند و فقط تعداد کمی، به عبارتی 20 درصد از آنها هستند که تاثیرات بزرگی در موفقیت شما دارند. بنابراین انجام آن کارها باید اولویت شما باشند.
درحال حاضر باید چیکار کنم تا به هدفم برسم
مارک تواین، نویسنده بزرگ آمریکایی، دربارهی موفقیت میگوید: «برای پیشروی کردن و جلو رفتن، ابتدا باید آغاز کنید. برای آغاز کردن، باید وظایف دشوار و پیچیده را به کارهای کوچک تقسیم کنید تا بتوانید آنها را مدیریت نمایید. سپس از اولین کار در این تقسیمبندی، شروع کنید.»
مارک تواین پیشنهاد خوبی به ما میدهد. اما نکته اینجاست که بدانید به کجا میخواهید برسید و کدام کار را باید انجام دهید. در این لحظه است که «سوال تمرکز» میتواند به شما کمک کند.
سوال تمرکز به این دلیل طراحی شده است که شما را در مسیر هدفی که میخواهید به آن برسید، قرار دهد. این سوال همچنین، شما را در طی کردن مسیر تا به سمت موفقیت، همراهی و راهنمایی میکند.
سوال تمرکز، سوالی است که به شما کمک میکند تا «چیزی» را که میتواند شما را به موفقیت برساند، پیدا کنید و آن را در اولویت قرار دهید. «چیزی» که انجام دادنش باعث میشود کارها و امور دیگر، کماهمیتتر شوند؛ چیست؟
سوال تمرکز را باید در دو سطح کلی و جزئی از خودتان بپرسید. در حالت کلی، وقتی سوال تمرکز را از خودتان میپرسید، اهداف متعالی و بزرگ زندگیتان برای شما مشخص میگردد. سوال تمرکز در حالت کلی بدین شکل است: «آن چیزی که میخواهم در زندگی انجام بدهم و به دست بیاورم چیست؟»
این سوال کمک میکند تا شما هدف اصلی که در زندگی دارید را بشناسید. این هدف میتواند ثروتمند شدن، تحصیلات عالیه و یا داشتن یک خانوادهی خوشبخت باشد. مهم این است که به آن چیزی که دوست دارید در زندگی به آن برسید را بشناسید.
در حالت جزئی، سوال تمرکز به شما کمک میکند تا انتخاب های ضروری خود را اولویتبندی کنید. در این حالت سوال تمرکز بدین شکل مطرح میشود: «آن چیزی که در حال حاضر میتوانم انجام دهم تا به هدف بزرگ زندگیام نزدیکتر شوم، چیست؟»
این کار میتواند یک برقرای تماسر ساده یا انجام کاری خسته کننده باشد؛ اما از آنجا که در مسیر رسیدن به هدف شما قرار دارد، اولویت داشته و باید انجام شود. سوال تمرکز در سطح جزئی، به شما کمک میکند که در مسیر رسیدن به هدف، اولویتبندی دقیقی از کارها داشته باشید و ابتدا آن کارهایی که شما را به هدفتان نزدیکتر میکند، انجام دهید.
چگونه فرد منظمی شویم؟
ایجاد نظم با تکرار عادات خوب
وقتی به بیل گیتس که شخص بسیار مهمی است فکر میکنیم تمایل داریم تا موفقیت او را به نظم ذاتی او ارتباط بدهیم. به خودمان میگوییم او شخص بسیار منظمی بوده که توانسته برنامهنویسی کامپیوتر را در سالهای اولیه ورودش به این حوزه بیاموزد و شرکت مایکروسافت را بنیانگذاری کند.
افراد عادی فکر میکنند که دستیابی به این سطح از نظم در وجود آنها غیرممکن است. آیا واقعا افراد موفق ذاتا منظم بودهاند یا این توانایی را در خود ایجاد کرده اند؟
اگر عادات خوب را همواره تکرار کنید نظم در شخصیت شما نهادینه میشود؛ بعد عادت جدیدی را انتخاب و با انجام مکرر آن، عادت جدید دیگری را هم در شخصیت خود نهادینه کنید. اگر به همین منوال پیش بروید، پس از مدتی متوجه میشوید که به فردی منظم تبدیل شدهاید که بهطور طبیعی عادات مثبتی دارد.
بنابراین برای رسیدن به یک زندگی منظم، به یک نظم خارقالعادهای نیاز نیست؛ تنها کافی است که عادات مثبت را با تکرار کردن در وجود خود نهادیه کنید.
چند کاره بودن بهرهوری شما را کاهش میدهد. چندکاره بودن اصطلاحی است که برای کامپیوترها مورد استفاده قرار میگیرد. کامیپوتر، یک سیستم دارای پردازشگر است که میتواند همزمان چند کار را با هم انجام داده و مدیریت نماید. این ویژگی در کامپیوتر، منجر به کاهش سرعت یا کیفیت در انجام کارها نمیشود.
انسانها هم میتوانند چندکاره باشند. مثلا هم میتوانیم پیادهروی کنیم و هم با تلفن همراه صحبت کنیم. اما اگر بخواهیم همزمان بر روی انجام دو کار تمرکز کنیم، بهرهوری ما کاهش مییابد. به عبارتدیگر زمانیکه تصور میکنیم در حال انجام همزمان چند کار هستیم، در حقیقت برای انجام چند کار به صورت همزمان در تقلا هستیم و مدام تمرکزمان را از یک کار بر روی کار دیگر معطوف میکنیم.
برداشتن تمرکز از روی یک کار، متمرکز شدن روی یک کار دیگر و سپس دوباره برگرداندن تمرکز بر روی کار اول، امری زمانبر است. این اتلاف زمان، وقتی که شما کارهای کوچک و مرتبط دارید، چندان واضح به نظر نمیرسد؛ اما هرچه کارهایی که انجام میدهید پیچیدهتر باشند، این اتفاق در ابعادی وسیعتر رخ میدهد و شما زمان بیشتری از دست میدهید.
چکارکنیم قدرت اراده مان در طول روز کم نشود؟
احتمالا قبول دارید که ما انسانها اراده آهنین نداریم. تحقیقات نشان میدهند که قدرت اراده انسان در طول فعالیتهای روزانه کم و زیاد میشود. در واقع قدرت اراده ما در ساعات مختلف نسبت به فعالیتی که مشغول به انجامش هستیم، به اندازههای مختلف تخلیه میشود.
وقتی روی انجام امور مهم متمرکز میشویم یا مجبوریم احساساتمان را نادیده بگیریم و از قوه عقل استفاده کنیم، انرژیمان تخلیه میشود و این اتفاق باعث میشود که توانایی ما در استفاده از قدرت اراده و بهره بردن از آن، کاهش یابد.
به همین دلیل است که بعد از اخذ تصمیمات دشوار و یا درگیری با کاری خسته کننده، تمایل داریم با خوردن خوراکی خود را تقویت کنیم. زیرا استفاده از قدرت اراده، موجب تخلیه انرژی ما شده و لازم است که مجدد منبع انرژی خود را پر کنیم.
اگر در زمانی که انرژی و قدرت ارادهتان کم است، تصمیمی مهم و جدی میگیرید مطمئن باشید که عواقب بعدی آن بسیار جدیتر از خود آن تصمیم خواهند بود.
بنابراین میتوانیم نتیجه بگیریم که انرژی ما بر روی تصمیماتی که میگیریم بسیار تاثیرگذار است.
قدرت اراده، نیاز به باکی پر از سوخت دارد. پس باید روزتان را به گونهای برنامهریزی کنید که بتوانید تصمیمات مهم و کارهای سنگین را در زمانهایی که بیشترین انرژی را دارید، انجام دهید. قدرت اراده شما مثل یک مخزن سوخت است. جایی که میخواهید از آن استفاده کنید را به دقت انتخاب کنید، چون در غیر این صورت احتمالا در زمان نیاز، سوختی برایتان باقی نمیماند.
برای همه ما پیش آمده که نتوانستهایم به درخواستهای دیگران «نه» بگوییم. شاید به این دلیل که با آنها رودربایستی داشتهایم، یا شاید به این دلیل که میخواستیم به آنها کمک کنیم. اما اگر میخواهید زمان و انرژیتان را برای اهداف بزرگتر خود حفظ نمایید، لازم است که به درخواست های کم اهمیتتر نه بگویید.
با توجه به اینکه ما انرژی و زمان محدودی داریم، پس باید برای انجام کارهای مهمتر، بتوانیم به اموز کماهمیت نه بگوییم.
چگونه نه گفتن به دیگران را در خود تقویت کنم؟
لازم نیست نه گفتن به دیگران را کاری ناراحتکننده و خودپسندانه در نظر بگیرید. از این رو، وقتی که در معرض درخواست دیگران قرار گرفتید، میتوانید راهحل هایی جایگزینی را به آنها پیشنهاد بدهید که نیاز به همراهی شما نباشد.
مثلا او را راهنمایی کنید که خودش آن کار را انجام دهد. و یا او را به شخص دیگری معرفی کنید که میتواند از عهده انجام آن کار بربیاید. به این طریق شما فضای خشکِ نه گفتن را اندکی لطیفتر کردهاید و لازم نیست نگران باشید؛ چون سعی کردید به آن شخص در انجام درخواست او کمک کنید، بدون اینکه خودتان را در عذاب یک «بله» مسئولیتدار انداخته باشید.
شما میتوانید کاری کنید که باعث میشود دیگران درخواستهای کمتری از شما داشته باشند. مثلاً در محیط کار از شما درخواستهای کمک زیادی میشود. در این صورت از آنها بخواهید قبل از اینکه به شما مراجعه کنند، خودشان موضوع را به دقت بررسی کنند، شاید نیازی به کمک شما نباشد.
با این تفاسیر باید به خاطر داشته باشید که برای کسب موفقیت باید روزانه چندین بار جواب منفی به دیگران بدهید. وقتی که میخواهید روی مهمترین موضوعات تمرکز کنید، نه گفتن به امور غیرمهم امری حیاتی است. به خاطر این کار دچار عذاب نشوید؛ هرکسی اول باید به خودش احترام بگذارد تا بتواند به بقیه احترام گذاشته و برای آنها نیز محترم باشد. اگر در بین دوستان یا اطرافیانتان کسی اهمیت این موضوع را درک نمیکند و شما را به خاطر نه گفتن، مورد سرزنش قرار میدهد؛ به طور حتم شما و منافعتان برای او اهمیتی ندارید. وگرنه شخصی که خیرخواهِ شما باشد، هرگز شما را تشویق به انجام عملی نمیکند که مطابق میل شخصیتان نیست، با اهدافتان مغایرت دارد و ممکن است شما را به دردسر بیندازد.
چرا باید هدف را در ذهن مان تصور کنیم؟
راههای رسیدن به اهدافتان را مشخص کنید
تصور کنید که در حال حاضر هیچ هدف ویژهای ندارید. در اینصورت، چگونه برای کارهای روزانه خود برنامه ریزی میکنید؟ بهنظرتان اگر هدفی در زندگی نداشته باشیم، زندگی به امری ملالآور و بیهوده تبدیل نمیشود؟
با این حساب متوجه میشویم که هدفمندی و حرکت به سمت آن، چه میزان اهمیت دارد. با داشتن زندگی هدفمند و تجسم گامهای رسیدن به اهداف به نتایج فوقالعادهای خواهید رسید.
واضح است که هدفمندی، به زندگی شما معنا و انگیزه میبخشد. هدفمندی باعث میشود که افکار شما در یک مسیر مشخص هدایت شده، کارهایتان را با اعتقاد بیشتری انجام دهید و سریعتر تصمیمات خود را بگیرید.
وقتی با مشکلات مواجه میشوید، میدانید که چرا آنکار را انجام میدهید و در واقع از هدف خود فاصله نمیگیرید. این آگاهی به شما کمک میکند که در هنگام مشکلات فردی متمرکز و خلاقتر باشید.
آنچه در مسیر رسیدن به اهدافتان بسیار کمک کننده خواهد بود این است که وقتی هدفی را تعیین میکنید، قدم به قدم مسیر رسیدن به هدف را در ذهن خود تصور کنید. وقتی مسیر رسیدن به هدف را در ذهنمان تصور میکنیم، با آگاهی و تمرکز بیشتری میتوانیم به هدف برسیم.
هدف شما ناگهان وضوح بیشتری پیدا میکند؛ این همان چیزی است که میخواهید انجامش دهید. حالا باید کارها را بررسی کنید، تمرینات خود را آغاز کنید و امکانات مناسب را فراهم کنید. به لطف هدفتان، شما در حال برنامهریزی هستید، قدمهای بعدی را تصور میکنید و فرآیند دستیابی به هدفتان را در ذهن میسازید.
چگونه به یک زندگی متعادل برسیم؟
زندگی متعادل یعنی اینکه زمان خود را بین تمام چیزهایی که برایمان اهمیت دارند، تقسیم کنیم. تلاشی که انسان برای دستیابی به یک زندگی متعادل میکند، قابل درک است. زیرا تمامی خواستههای زندگی کاری و شخصی ما در ظاهر اهمیت بالایی دارند. اما این نوع نگاه منجر میشود که هیچگاه به یک زندگی متعادل نرسیم.
رسیدن به همه خواستهها در زندگی کاری و شخصی تقریباً امکانپذیر نیست و در حقیقت به هردوی آنها آسیب میزنید. این کار باعث میشود که هم از زندگی کاری و هم از زندگی شخصی خود خسته شوید و انرژیتان را از دست بدهید.
ما نباید در زمانی که دچار فشار کاری هستیم، اولویتهای زندگی شخصی خود را فدای فشار کار کنیم. آسیب ایجاد شده از این کار غیرقابل جبران است. هیچگاه میان زندگی شخصی و زندگی حرفهای خود، دست به مصالحه نزنید به جای آن، زمان کاری خود را اولویتبندی کنید.
باید زمانهای کاری خود را کاملا اولویتبندی کنید تا بتوانید به کار بیشتری برسید. این اولویتبندی باید برمبنای اهداف زندگی حرفهای شما باشد. باید در نظر داشته باشید که در زندگی شخصی، هر نادیده گرفتنی میتواند خطرناک باشد، اما در زندگی کاری، شما اولویتهای بالای کمی دارید و بقیه امور قابل مذاکره هستند.
به عبارتدیگر در زندگی حرفه ای، اکثر کارها، آنچنان اولویت و اهمیت ندارند که بهخاطر آنها بخواهید از زندگی شخصی خود بگذرید. این کارها را میتوانید با یک برنامهریزی مناسب، در زمانی انجام دهید که آسیبی به زندگی شما نمیزنند.
چگونه زمان را مدیریت کنیم؟
تصور کنید شما کار ویژه خود را پیدا کردهاید. اولویت اصلی مورد نیاز شما برای دستیابی به آن را میشناسید و نقشهای منظم و طبقهبندیشده برای رسیدن به هدفتان آماده کردهاید. اما یک مشکل کوچک وجود دارد: زندگی دکمه توقف ندارد.
با اینکه به سختی روی کارتان تمرکز میکنید دنیا منتظر شما نمیماند تا کارتان را تمام کنید. کارهای دیگر مدام رویهم انبار میشوند. همیشه افراد و کارهای دیگری نیز وجود دارند که نیازمند توجه شما هستند. دنیا دکمه توقف ندارد که آن را بزنید و بتوانید به همهی این کارها برسید.
بنابراین تمرکز بر روی آن کار ویژه، میتواند منجر به ایجاد بینظمی در سایر ابعاد زندگی شما شود. وقتیکه بینظمی در بخشهای دیگر به وجود میآید فشار به انجام رساندن آنها هم بیشتر میشود. باید یاد بگیرید که به کار دارای اولویت اول خود اعتماد داشته باشید.
برای غلبه بر بینظمی بقیهی بخشهای زندگیتان را ساده کنید. بهعنوان مثال میتوانید انجام بخشی از کارهایتان را به دیگران محول کنید و یا برخی از کارهای معمول خود را کنار بگذارید. مطمئن باشید بینظمیِ حاصل از تمرکز بر آن کار ویژه، در زمانی کوتاه از بین میرود.
برای کار کردن بر روی کار ویژه خود، زمانبندی کنید و به آن متعهد باشید. از برنامه زمانی خود مانند مهمترین داراییتان دفاع کنید تا دیگران نتوانند آن را بههم بریزند. شما همچنین باید مطمئن شوید که محیط فیزیکی اطرافتان مانعی برای استفاده بهینه از زمان نیست.
هرکجا که کار میکنید، باید چیزهایی را که میتوانند حواس شما را پرت کنند، از بین ببرید. حتی اگر در محل کارتان نمیتوانید کار کنید، از آنجا دوری کنید. برای تمرکز بر آن یک چیز بهخصوص، شما باید مهارتهای مربوط به استراتژیهای مدیریت زمان را بیاموزید.
ارسال نظر
0دیدگاه
لطفاً پیش از ارسال نظر، خلاصه قوانین زیر را مطالعه کنید:
فارسی بنویسید و از کیبورد فارسی استفاده کنید.
نظراتی که شامل الفاظ رکیک و توهین آمیز و بحث های سیاسی و قومیتی، تبلیغ، لینک باشد منتشر نشده و حذف می شوند.
خبر خوب اینکه در مقالات آموزشی مطالب زندگینامه افراد ثروتمند دنیا، خلاصه کتاب مدیریتی برای مدیران و مصاحبه های اختصاصی با کارآفرینان برتر ایران را برای مدیریت کسب و کار خودتان برایتان قرارداده ایم.
دیدن نظرات بیشتر
تعداد کل نظرات: 0 نفر
چک لیست های زندگی جدید
هر روز چک لیست های جدید برای شما آماده و منتشر میکنیم.