موقعیت شما در سایت:

خلاصه کتاب رهبر شدن

خلاصه کتاب رهبر شدن

0 نظر

0 لایک

201 بازدید

تاریخ انتشار: 1402/02/12

توضیحات

رهبران علاقه‌ای به اثبات خودشان ندارند، ولی بسیار مشتاق هستند که اظهار نظر کنند. هر چیز که در مورد رهبران مصداق دارد -خوب یا بد- در مورد همۀ ما صادق است. فقط وقتی که می‌فهمیم چه توانایی‌هایی داریم و می‌خواهیم چه استفاده‌ای از توانایی‌هایمان بکنیم، می‌توانیم زندگی را شروع کنیم، و باید علی‌رغم توطئه‌چینی‌های ناآگاهانه مردم و حوادث، این کار را انجام بدهیم.
رهبریِ واقعی زمانی امکان‌پذیر می‌شود که توانایی‌های بالقوّه و بی‌نظیر انسان به فعل درآیند.

ارسال نظر

لطفاً پیش از ارسال نظر، خلاصه قوانین زیر را مطالعه کنید:
فارسی بنویسید و از کیبورد فارسی استفاده کنید.
نظراتی که شامل الفاظ رکیک و توهین آمیز و بحث های سیاسی و قومیتی، تبلیغ، لینک باشد منتشر نشده و حذف می شوند.

خبر خوب اینکه در مقالات آموزشی مطالب زندگینامه افراد ثروتمند دنیا، خلاصه کتاب مدیریتی برای مدیران و مصاحبه های اختصاصی با کارآفرینان برتر ایران را برای مدیریت کسب و کار خودتان برایتان قرارداده ایم.

دیدن نظرات بیشتر

تعداد کل نظرات: 0 نفر

وارِن بِنیس کیست؟

بنیس در زمینۀ مطالعاتِ آکادمیک دربارۀ رهبری، شخصیت شناخته شده‌ای است، ولی به واسطۀ کتاب‌های پرفروشش موضوع رهبری را به زبان ساده برای مردم بیان کرده است. در سال 1985 براساس مشاهدات و مصاحبه با 90 نفر از رهبران آمریکا از نیل آرمسترانگ فضانورد گرفته تا رِی کراک –بنیان گذار مک دونالد- با همکاری فرد دیگری کتابی تحت عنوان “رهبران” نوشت. در این کتاب نتیجه‌گیری می‌شود که اهمیت رهبری بیشتر از آن است که ما فکر می‌کنیم، ولی هر کس می‌تواند آن را یاد بگیرد.
در حالی که کتاب رهبران یک اثر کلاسیک در زمینۀ تجارت است و طبیعت رهبری را مورد تجزیه و تحلیل قرار می‌دهد. کتابِ “درمورد رهبری” در اصل شخصی است و این سؤال را مطرح می‌کند که چطور می‌توانید در دنیایی که مدام در حال تغییر است، رهبری را در وجودتان به یک عادت تبدیل کنید. کتاب دوم محصول گفتگوهای عمیق‌تر با افراد کمتری است که در کل 28 نفر هستند و سیدنی پولاک (کارگردان سینما)، بتی فریدان (نویسندۀ فمینیست) و هِرب اَلپِرت (موسیقیدان و مؤسس گروه موسیقی A and M) از آن جمله‌اند.


رهبر به چه کسی گفته می شود؟

کتابِ در مورد رهبری، افکار و ایده‌های خوبی را مطرح می‌کند. شاید اساسی‌ترین ایده و مضمون اصلی کتاب این باشد: «رهبران واقعی علاقه‌ای به اثبات خودشان ندارند، ولی بیشتر از هر چیز می‌خواهند این توانایی را داشته باشند که عقاید و افکارشان را جلوه‌گر کنند». تلاش برای اثبات خویش نشان‌دهندۀ یک نگاه محدود یا ایستا است، در حالی که رهبران چون می‌خواهند عقاید و افکارشان را به طور کامل به جلوه درآورند باید مرتباً خودشان را تغییر بدهند تا با هدفی که جستجو می‌کنند هماهنگ شوند.
از نظر رهبرانِ بنیس زندگی نه رقابت، بلکه شکوفایی است. نظام آموزشی برنامه‌ریزی شده و جامعه اغلب سدِّ راه رهبری می‌شوند: «آنچه ما باید بدانیم در میان آنچه به ما گفته می‌شود که باید بدانیم گم می‌شود». یادگیری واقعی فرآیند به یاد داشتن چیزی است که برایتان اهمیت دارد و بنابراین رهبر شدن یعنی اینکه هرچه بیشتر و بیشتر خودتان باشید.
 رهبری نوعی درگیر شدن با زندگی است ، زیرا مستلزم این است که رؤیای منحصر به فرد شما تحقق پیدا کند و این مسئله معمولاً یک عمر طول می‌کشد. وقتی مردم اعتراض می‌کنند که توانایی رهبری را ندارند یا نمی‌خواهند رهبری کنند و معمولاً به مدیریت و سخنرانی فکر می‌کنند. ولی رهبری به اندازۀ تعداد انسان‌های روی زمین گونه‌های متفاوتی دارد و مسئلۀ اصلی این نیست که آیا مسئولیتی را به دوش خواهید کشید یا خیر، بلکه مسئلۀ اصلی این است که چطور از میان‌مایگی و سرسپردگی فرار کنید و به طور حقیقی زندگی خودتان را رهبری کنید.
از نظر بنیس رهبری مستلزم این ویژگی‌ها است:
1. یادگیری مداوم و حفظ دائمیِ حس کنجکاوی.
2. داشتن یک آرزوی جذاب و هیجان انگیز: رهبران ابتدا چهارچوب واقعیت را برای خودشان تعریف می‌کنند (چیزی که فکر می‌کنند امکان‌پذیر نیست)، سپس سعی می‌کنند آرزویشان را برآورده کنند.
3. تقویت توانایی صحبت کردن در مورد آرزویشان با دیگران و تشویق آنان به دنبال کردن آن.
4. تحمل کردن بلاتکلیفی‌ها و ریسک کردن (تا اندازه‌ای شجاعت داشتن).
5. صداقت و شرافت: خودشناسی، راستگویی، پختگی و انتقادپذیری.
6. استثنایی و اصیل بودن (رهبران از دیگران یاد می‌گیرند، ولی ساختۀ دیگران نیستند).
7. بازآفرینی (برای آفریدن چیزهای تازه بعضی اوقات باید خودتان را بازآفرینی کنید. شاید شما تحت تأثیر عوامل ژنتیک و محیط باشید، ولی رهبران از تمام چیزهایی که روی آنها تأثیرگذار هستند استفاده می‌کنند و چیز بی‌نظیری خلق می‌کنند).
8. وقت گذاشتن برای دقیق فکرکردن که باعث پیدا کردن پاسخ پرسش‌ها و پیدا کردن راه‌حل مشکلات می‌شود.
9. شور و شوق زیاد برای آینده‌ای درخشان (انتظار بهترین‌ها برای خودتان و دیگران).
10. دیدن موفقیت در پیشرفت‌ها و شادی‌های کوچک روزانه به جای سال‌ها انتظارکشیدن برای رسیدن به موفقیت‌های بزرگ.
11. استفاده از شرایط موجود در زندگی، به جای تسلیم شرایط شدن.


چطور تسلیم شرایط زندگی نشویم؟

تسلیم شرایط زندگی و زمان و مکانی که در آن قرار دارید نباشید

بنیس معتقد است که مشاغل در اواخر قرن بیستم بیشتر به مدیریت مربوط می‌شدند تا رهبری و افراد و سازمان‌ها روی مسائل جزئی و نتایج کوتاه مدت تمرکز داشتند. پیام بنیس این است: تسلیم شرایط زندگی و زمان و مکانی که در آن قرار دارید نباشید.
شما می‌توانید از شرایطی که در آن قرار گرفته‌اید برای پرورش استعدادهای خاص خودتان استفاده کنید یا اینکه اجازه دهید تا ذهنتان بردۀ شرایط شود. در بسیاری از موارد راه فردی که تحت تأثیر شرایط قرار گرفته راه ساده‌ای است؛ زیرا به فکر زیادی احتیاج ندارد. یک رهبر، آگاهانه راهش را انتخاب می‌کند، ممکن است با چالش بیشتری روبرو شود، ولی این راه امکانات بالقوه و رضایت بیشتری را برای او به همراه خواهد داشت، بگذریم از اینکه سالم‌تر نیز هست. برای رهبری کردن باید مستقل از نظراتِ دیگران، فرهنگ جامعه و سن و سالتان باشید. باید تصمیم بگیرید که درون این دنیا و بیرون از عقاید موجود در مورد آن، زندگی کنید. رهبران نه تنها عملکرد خوبی در چارچوب معیارهای فرهنگی خود دارند، بلکه برای کار و زندگی شرایط و راه‌های تازه‌ای خلق می‌کنند.


چه چیزهایی معرف رهبری هستند؟

صداقت و شرافت یک آرزوی جذاب و هیجان‌انگیز، و توانایی لذت بردن از ریسک و تردید‌ها معرِّف رهبری هستند. بنیس به عنوان نمونه از نویسنده و تولیدکنندۀ برنامه‌های تلویزیونی، نورمن لیر نام می‌برد که با برنامه‌هایی مانند “All in the Family” و “Cagney and Lacy” در برنامه‌های تلویزیونی آمریکا انقلابی ایجاد کرد. در این برنامه‌ها برای اولین بار به جای کابوی‌ها، کارآگاه‌های خصوصی و خانواده‌های ساختگی، زندگیِ مردمِ واقعیِ آمریکا نمایش داده می‌شد. نمایش‌های تلویزیونی او نه فقط قالب‌های همیشگی را شکستند، بلکه سال به سال موفق تر می‌شدند.
بنیس در ارزیابی رئیس جمهورهای آمریکا، جانسون، نیکسون و کارتر را افرادی می‌داند که زندگی خصوصیشان را بر کشوری که در آن حکمرانی می‌کردند فَرافِکنی کردند. از سوی دیگر روزولت، ترومن، آیزنهاور و کندی از موهبت بازآفرینی فردی برخوردار بودند و برای شکل دادن به آیندۀ کشورشان در زمان حال زندگی می‌کردند. شاید لینکلن بزرگ‌ترین رئیس جمهور آمریکا بود؛ زیرا روی موضوعی تمرکز کرد که در آن زمان احتمال وقوعش بعید به نظر می‌رسید:  “پایان برده‌داری و حفظ وحدت ایالات” . حمله‌های شدید افسردگی که به او دست می‌داد در برابر آرمان‌های بزرگی که در سر داشت ناچیز بودند.


خواسته ی یک رهبر چیست؟

بنیس معتقد بود که ما نیاز شدیدی به وجود رهبران داریم. او کتابِ در مورد رهبری را وقتی نوشت که رهبری اقتصادی آمریکا به شدت زیر سؤال رفته بود. شاید حالا فراموش کرده باشیم، ولی در اواخر دهۀ 1980 برای مدتی به نظر می‌رسید که ژاپن از نظر تولید، ثروت و نوآوری در حال پیشی گرفتن از آمریکا باشد.
شاید سران دولتیِ ایالات متحده به حرف بنیس و سایر نظریه‌پردازانِ رهبری گوش داده باشند؛ زیرا از مشخصه‌های احیای اقتصادی آمریکا این بود که به نوآوری و کیفیت توجه زیادی می‌شد و کارخانه داران متوجه شده بودند که در صورت کمک به کارمندانشان برای استفاده از حداکثر توان بالقوۀشان کارخانه‌ها هم پیشرفت خواهند کرد. فردی با شهرت بنیس لازم بود تا ارتباط بین خودشناسی و موفقیت کاری را نشان بدهد، ولی در حال حاضر مردم در حال پذیرفتن این موضوع هستند.
رهبران جدید با انجام دادن یک کار یا ادارۀ یک شرکت راضی نمی‌شوند، بلکه با اشتیاق به دنبال راهی می‌گردند تا رؤیایشان را در مورد این دنیا جلوه‌گر کنند. حالا تنها راهی که خیلی از شرکت‌ها می‌توانند برای جذب و حفظِ بهترین افراد به کار بگیرند این است که علاوه بر پول و اعتبار به آنان پیشنهاد دیگری هم بدهند؛ یعنی فرصتی برای انجام یک کار مهم که در خاطره‌ها باقی بماند. برای مثال شعار شرکت اینترنتی آمازون این است: «سخت کار کن، سخت بازی کن، دنیا را تغییر بده».


رهبری کردن ذاتی است یا اکتسابی؟

احتمالاً بنیس هم به اندازۀ هرکس دیگری تلاش کرد تا این افسانه را از میان ببرد که می‌گوید رهبران قهرمان‌هایی هستند که به طور ذاتی خصوصیات رهبری را دارند و این خصوصیات اکتسابی نیستند. از همه مهم‌تر اینکه رهبری کردن به انتخاب خودمان بستگی دارد و برای رهبری کردن دیگران باید ابتدا خودمان را رهبری کنیم.
ما در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که رهبری در آن آزاد است و هر کسی می‌تواند به نوعی رهبر باشد. هر چه مردم بیشتر با معنای رهبری آشنا شوند و برای به فعل درآوردن توانایی‌های بالقوۀشان تلاش کنند شاید بتوان انتظار داشت که رقابت در جامعه بی‌معنی شود؛ زیرا رقابت نتیجۀ تلاش همۀ افراد برای رسیدن به یک چیز است، ولی آرزوهای فردی از شخصی به شخص دیگر تفاوت دارد. رهبر شدن یعنی به دست گرفتن قدرت و مسئولیت، که ناشی از اصیل و بی نظیر بودن یک رهبر است.

ارسال نظر

0دیدگاه

لطفاً پیش از ارسال نظر، خلاصه قوانین زیر را مطالعه کنید:
فارسی بنویسید و از کیبورد فارسی استفاده کنید.
نظراتی که شامل الفاظ رکیک و توهین آمیز و بحث های سیاسی و قومیتی، تبلیغ، لینک باشد منتشر نشده و حذف می شوند.

خبر خوب اینکه در مقالات آموزشی مطالب زندگینامه افراد ثروتمند دنیا، خلاصه کتاب مدیریتی برای مدیران و مصاحبه های اختصاصی با کارآفرینان برتر ایران را برای مدیریت کسب و کار خودتان برایتان قرارداده ایم.

دیدن نظرات بیشتر

تعداد کل نظرات: 0 نفر

تعداد سوالات ایجاد شده

0

دیدن همه سوالات

چک لیست های زندگی  جدید

هر روز چک لیست های جدید برای شما آماده و منتشر میکنیم.

تعداد کاربران استفاده کننده

0

دیدن چک لیست ها