موقعیت شما در سایت:
خلاصه کتاب رمز نوآوری
خلاصه کتاب رمز نوآوری
0 نظر
0 لایک
173 بازدید
تاریخ انتشار: 1402/03/01
توضیحات
از افسانههایی که شما را از نوآوری باز میدارد آگاه شوید. در این پست به طور مختصر در این باره توضیح داده شده است.
نوابغان چطور اختراع می کنند؟
ایده های بزرگ چطور زاییده می شوند؟
چطور ایده های جدید خلق کنیم؟
چطور ایده های جدید را پرورش دهیم؟
ایده های بزرگ چطور به وجود آمده اند؟
چطور مشتریان را جذب ایده های جدید کنیم؟
چرا مردم ایده های جدید را رد می کنند؟
برای غلبه برترس از تغییر باید چکار کرد؟
چکارکنیم که ایده های بزرگ آسان پذیرفته شوند؟
برای موفقیت یک ایده باید چکارکنیم؟
اکثر ما فکر میکنیم که ایدههای خوب از الهامات بیرونی و غیبی نشات میگیرد. با خود میگوییم شاید بهتر است خیلی دربارهی نوآوری فکر نکنیم چون آن ایدهی بزرگ وقتی انتظارش را نداریم به فکرمان میرسد. اما دقیقا این تفکر اشتباه باعث ناامیدی و وقت تلف کردن میشود.
نوابغان چطور اختراع می کنند؟
علاوه بر این ما فقط یک نفر را مسئول اختراع میدانیم. اما این که یک نابغه، دست تنها چیزی را اختراع کرده باشد، افسانهای بیش نیست. خیلیها فکر میکنند که توماس ادیسون لامپ را اختراع کرد، اما به زودی میفهمید که این اختراع را مدیون دو مخترع کمتر شناخته شده هستیم.
ایده های بزرگ چطور زاییده می شوند؟
ایدههای بزرگ زاییدهی الهامات غیبی نیستند بلکه ساختهی افکار کوچکتر هستند
وقتی مردم استدیو یک هنرمند یا کارگاه یک مخترع یا آزمایشگاه یک محقق را میبینند، اغلب سوال مشترکی میپرسند:” ایدههایتان از کجا به ذهنتان میرسد؟ ”
یک داستان معروف دربارهی منشا یک ایدهی بزرگ، داستان آیزاک نیوتن است که چگونه بعد از افتادن سیب روی سرش، نظریه جاذبه را ارائه داد. این داستان چنین مضمونی را در خود دارد که ایدههای بزرگ فقط به ذهن افراد خوششانسی میرسد که در زمان درست در جای درست باشند.
متاسفانه این داستان غیرواقعی است. الهامات ناگهانی وجود ندارند. ایدههای بزرگ معجزهوار در لحظهای به ذهن کسی الهام نمیشود، بلکه حاصل یک عمر تلاش و ازخودگذشتگی هستند.
کلمهی “الهام” دارای معانی عمیق مذهبی است. در اصل به این معناست که تمام الهامات از طرف خداوند هستند. اگر چه امروزه این کلمه خیلی کمتر بار معنایی مذهبی دارد، اما معنای ضمنی آن همچنان باقیست. وقتی کسی ادعا میکند که همین الان چیزی به او الهام شده، به این معناست که مطمئن نیست آن ایده از کجا به ذهنش رسیده است، پس تمام اعتبار آن را از طرف خود نمیداند.
این باور که ایدههای بزرگ خارج از کنترل ما هستند و به طور اسرارآمیزی به ذهن ما میرسند، میتواند تاکتیک ذهن ما باشد تا عذاب وجدان و ناامیدی ما را وقتی که به یک کاغذ خالی نگاه میکنیم و نمیتوانیم هیچ ایده خلاقانهای روی آن پیاده کنیم، کم کند. اما چنین باوری انحراف مضمون فرآیند خلاقیت است.
بیشتر انسانهای خلاق به جای در یک لحظه الهام گرفتن، بینشهای کوچک را در زمانی طولانی روی هم میگذارند. در واقع اگر با دقت به ایدههای بزرگ نگاه کنید، میبینید که نتیجهی ایدههای زیاد و کوچک قبلی هستند. مثلا تقریبا بعد از چهار دهه اختراعات گوناگون در زمینهی شبکه، الکترونیک و نرم افزار بود که تیم برنرز لی توانست شبکه گسترده جهانی را توسط مفهوم اینترنت عرضه کند. برعکس سیب نیوتن، ایدههای بزرگ از درخت روی زمین نمیافتند. برای داشتن یک فکر خلاقانه، باید به آن زمان بدهیم که در ادامه در مورد چگونگی آن صحبت خواهیم کرد.
چطور ایده های جدید خلق کنیم؟
دائماً ایدههای جدید خلق کنید و به آنها زمان دهید تا به ایدههای بزرگ تبدیل شوند
در جهان امروزی راحتی بسیار اهمیت دارد. امروزه همه چیز آماده به ما فروخته میشود. از غذا و تعطیلات گرفته تا لباس و تفریحات. مشکل این فرهنگ مصرف آمادهی همه چیز این است که باعث میشود توقع داشته باشیم که ایدههای جدید کادو پیچ شده تحویل ما داده شوند که این هم افسانهای دیگر از نوآوری است.
این باور که ایدههای خوب کاملا شکل گرفته به وجود میآیند، بیشتر مواقع ما را از گسترش دادن آنها باز میدارد و این مسئله امکان گسترش یافتن این ایدهها را از ما سلب میکند. مثلاً وقتی فرد نوآوری یک ایده را در گروهی در محل کار مطرح میکند، این جملات را میشنود:”ما قبلا این کار رو انجام دادیم” یا ” ما اینجا اینطوری کار نمیکنیم”. متاسفانه اینطور انتقادها، پیشرفت را در نطفه خفه میکند و این حقیقت را نادیده میگیرد که ایدههای جدید آماده و راحت به دست نمیآیند.
چطور ایده های جدید را پرورش دهیم؟
ایدههای جدید باید در طول زمان در یک محیط دلگرمکننده پرورش و گسترش یابند
دلیل اینکه افراد این رفتار ضد ایده را دارند مشخص است: آنها انتظار دارند همه چیز از اول کامل باشد. اما حتی مخترع بزرگ اتومبیل یعنی هنری فورد هم بار اول موفق نشد. حتی مدلهای اولیه او نامناسب و بدبو و ناکارآمد بودند اما خوشبختانه فورد به توسعهی ماشینهایش ادامه داد.
او به این هم پی برد که نوآوری یک فرآیند نامنظم است. برای خلق یک ایدهی بزرگ، هیچ فرمول دقیقی وجود ندارد. راز آن این است که ایدههای زیادی داشته باشید.
بزرگترین متفکران جهان به دلیل اینکه ایدهی بعدی به سرعت به ذهنشان میرسید شناخته شده هستند. بتهوونِ آهنگساز هر ایدهای را که به ذهنش میآمد مینوشت و حتی برای انجام این کار صحبتش با افراد را قطع میکرد و وسط غذا خوردن از اتاق بیرون میآمد. ارنست همینگویِ رماننویس نیز تعدادی از داستانهایش را نوشت و دوباره بازنویسی کرد و دائما شخصیتها، صحنهها و موضوعات را عوض میکرد.
ایدههای بزرگ راحت و آسان به دست نمیآیند؛ بلکه نیاز به سخت کوشی دارند. ما باید همیشه ایدههای جدید خلق کنیم و در عین اینکه به آنها زمان میدهیم تا شکوفا شوند، از آنها نگهداری کنیم تا خلاقیت خود را بهبود دهیم.
ایده های بزرگ چطور به وجود آمده اند؟
قوانین انحصاری باعث میشوند که ما باور کنیم که ایدههای بزرگ به ذهن یک نفر رسیده، در حالی که این ایدهها محصول تفکر چندین متفکر است
اگر از یک بچه بپرسید چه کسی پنکیک را اختراع کرده، احتمالا جواب میدهد:”مامانم!”. این عادت بد که ما فکر میکنیم کسی که با اختراعی در ارتباط است مخترع آن نیز هست، بعد از کودکی هم ادامه پیدا میکند. چند تای ما فکر میکنیم که توماس ادیسون لامپ برق را اختراع کرده؟ وچند نفر میدانند که لامپ در واقع توسط همفری دیوی و جوزف سوان اختراع شده؟ متاسفانه افسانهی وجود یک مخترع تنها باعث شده که افتخار این اختراع به این دو مرد نرسد.
مردم دوست دارند که ادیسون را باعث این اختراع بدانند چون ما میخواهیم که محصولات و ایدهها و قهرمانانمان همانطور که در بالا ذکر کردیم، آماده باشند. پس باور به این افسانه که یک نفر مسئول یک نوآوری بزرگ است آسانتر است، حتی اگر در حقیقت بیشتر از یک نفر مسئول آن باشد.
نکته: همه میدانند که نیل آرمسترانگ اولین کسی بود که به ماه سفر کرد. اما میدانستید که پروژهی ناسا برای فرستادن یک انسان به ماه با کمک ۵۰۰۰۰۰ نفر دیگر انجام شد؟ نام آرمسترانگ بخاطر این مطرح شد که حضور او بیشتر از همه مشخص بود. اما شاید کار او مهمترین کار نبوده باشد.
افسانهی وجود یک مخترع تنها به وسیلهی قوانین ما نیز انتشار یافته است. قانون انحصار تنها به یک نفر یا گروه کوچکی از افراد بخاطر یک اختراع، اعتبار میبخشد و این تصور غلط را میپراکند که تنها یک نفر میتواند مالکیت یک ایدهی بزرگ را داشته باشد.
اگرچه برعکس این قضیه بیشتر اتفاق میافتد. خیلی از اختراعات به طور همزمان به وجود آمدهاند. مثلا آیزاک نیوتن و گاتفرید ویلهلم لیبنیز هر دو به تنهایی حساب دیفرانسیل و انتگرال را با کمی تفاوت زمانی کشف کردند.
برخلاف مواردی مانند مورد آرمسترانگ و منشأ حساب دیفرانسیل و انتگرال که مدارکی برای اثباتشان وجود دارد، این افسانه که ایدههای بزرگ نتیجهی کار یک فرد هستند هنوز هم وجود دارد.
چطور مشتریان را جذب ایده های جدید کنیم؟
عدم تمایل مشتریان به ایدههای جدید را با دادن نمونه به آن از بین ببرید
اختراع الکساندر گراهام بل یعنی تلفن، به نظر شرکت ارتباطات جهانی یک اسباب بازی بدرد نخور بود و فیلمنامهی اصلی جنگ ستارگان که توسط جرج لوکاس نوشته شده بود توسط همهی استدیوهای هالیوودی به جز یکی از آنها رد شد.
چرا مردم ایده های جدید را رد می کنند؟
افسانهی دیگر نوآوری: مردم ایدههای جدید را دوست دارند
از مثال بالا میتوانیم بفهمیم که مردم خیلی ایدههای جدید را نمیپذیرند حتی اگر عالی باشند. مردم ایدههای جدید را رد میکنند چون از تغییر میترسند.
مطالعات نشان میدهند که استرسزاترین موقعیتهایی که میتوان در زندگی تجربه کرد اینها هستند: ازدواج، تغییر خانه، طلاق، از دست دادن شغل و از دست دادن کسی که دوستش دارید. نقطهی مشترک تمام این اتفاقات این است که همگی شامل تغییرات بزرگ هستند. برعکس اگر از شما خواسته شود که دربارهی چیزی آرامشبخش فکر کنید، احتمالا خودتان را در موقعیتی بدون تغییر مانند وقت گذراندن در ساحل با دوستانتان تصور میکنید.
مشکل فرصت دادن به ایدههای جدید این است که آنها با خواستهی ما برای لذت بردن از این فعالیتهای آشنا و آرامش بخش در تضادند. در عوض به اعتماد ما نیاز دارند که دقیقا همان چیزی است که اتفاقات استرس زای زندگی هم به آن نیاز دارند.
برای غلبه برترس از تغییر باید چکار کرد؟
پس برای غلبه بر ترس از تغییر، نوآوران باید ابتدا ایدهی جدید خود را آزمایشی پیشنهاد دهند
دادن نمونه به مشتری، فروختن جنس با تخفیف زیاد و به نمایش گذاشتن محصولات، همگی ریسک را پایین میآورند و در نتیجه ترس از تغییر را کاهش میدهند که باعث میشود مشتری راحتتر به ایدهی جدید جذب شود. مثلا چای کیسهای اول به عنوان نمونه رایگان عرضه شد تا مردم راحتتر قانع شوند که دم کردن چای بدون وجود یک قوری بزرگ هم ممکن است. هر چه استفاده از نمونه آسانتر باشد، ایدهی نوآوری سریعتر میگیرد. بخاطر همین است که لباس فروشیها میگذارند قبل از خریدن لباس آن را امتحان کنید و شرکتهای خودروسازی میگذارند خودرو را قبل از خرید تست کنید.
چکارکنیم که ایده های بزرگ آسان پذیرفته شوند؟
با ایدههای کوچک شروع کنید. خواهید دید که ایدههای بزرگتان آسان تر پذیرفته خواهد شد
خیلی از ایدههای بزرگ در گذشته توسط مدیرانی که با نوآوری مخالف بودند، رد شدند. می توانید تصور کنید که استیون هاوکینگ برای یک رئیس معمولی کار کند که از او تقاضای گزارش کار روزانه میکند؟ یا آلبرت انیشتین و آیزاک نیوتن که مجبورند کارتهای ورود و خروجشان را مهر بزنند؟ یا موتزارت و ماری کوری و یا لئوناردو داوینچی که باید در جلسه کنفرانس شرکت نوت برداری کنند؟
اگر با تصور موفقیت نوآوران بزرگ گذشته در محیط کار امروزی مشکل دارید، چطور از کارمند امروزی توقع داشته باشیم که کاری نوآورانه انجام دهد؟
محل کارهای امروزی محیطی نامناسب برای نوآوری و خلاقیت هستند زیرا توسط مدیرانی اداره میشوند که آموزش و تجربه آنها برخلاف مفهوم نوآوری است.
وقتی ایدهای جدید به رئیسمان عرضه میکنیم این نکته را فراموش میکنیم که هیچ انسانی توانایی پیشبینی آینده را ندارد. ما فکر میکنیم که مدیرانمان نقطه نظری برتر از ایدههای ما دارند، شاید بخاطر اینکه تجربه بیشتری در صنعت و آگاهی بیشتری نسبت به آن دارند.
اگرچه دقیقا همین آگاهی و تجربه است که باعث میشود مدیر برضد نوآوری عمل کند. وقتی به سطح بالایی از اعتماد به نفس و تجربه برسید، بیشتر در مقابل نوآوری مقاومت میکنید چون چیزهای بیشتری برای از دست دادن دارید. فقط تصور کنید که مدیری با آگاهی زیاد در زمینهی خاصی از صنعت هستید؛ حالا تصور کنید که تنها یک نوآوری میتواند آن صنعت را کاملا از کار بیندازد.
پس اگر مدیرتان ایدهی شما را دوست ندارد، ناامید نشوید. در طول تاریخ افراد زیادی وجود داشته اند که در زمینهی نوآوریهای بزرگ اشتباهاتی از روی قضاوت نادرست کرده اند. میتوان در این زمینه فیزیکدان قرن نوزده یعنی لرد کلوین را مثال زد. او ادعا کرد که اگر ماشینی سنگین تر از هوا باشد نمیتواند پرواز کند. یا این را میدانستید که مدیرانی که در صنایع تولید پروانه هواپیما کار میکردند آخرین کسانی بودند که از موتور جت استفاده کردند و یا مدیران شرکت تلگراف آخرین کسانی بودند که از تلفن استفاده کردند؟
مدیران نتوانستد ارزش نوآوریهای بزرگ گذشته را بفهمند. پس برگی از زندگی هاوکینگ یا انیشتین را به خاطر داشته باشید و به نوآوری ادامه دهید.
برای موفقیت یک ایده باید چکارکنیم؟
افسانههای جن و پری و داستانهای قهرمانان معمولا یک خط سیر مشترک را دنبال میکنند: طرف خوب برنده میشود و طرف بد میبازد و آنهایی که مسیر درست را دنبال کردهاند پاداش میگیرند. این داستانها باورهای عمیق قلبی ما دربارهی مریتوکراسی (بهترین فرد یا ایده برنده میشود یا باید برنده بشود) را نشان میدهند. اگرچه این باور که خوبی برنده میشود، افسانهی دیگری از نوآوری است.
این افسانه که یک ایدهی عالی همیشه برنده میشود، خیلی خوب در این جملهی معروف نشان داده شده:”اگر چیزی بسازی، مردم به طرفش میآیند “متاسفانه این جمله باعث شده که خیلی از مفسران به غلط این باور را داشته باشند که یک ایدهی خوب خود به خود میفروشد.
اما کیفیت یک ایده فقط بخشی از یک سیستم پیچیده است که تعیین میکند چه ایدههایی موفق میشوند و چه ایدههایی شکست میخورند. مثلا وقتی رستوران مورد علاقه تان ورشکست میشود، تعجب میکنید و دلیلش را نمیفهمید، چون به نظر شما بهترین دسرها را میفروخت. با تمرکز بر این یک جنبهی کوچک که روی شخص شما تاثیر میگذارد، نمیتوانید عوامل موثرتر را درک کنید.
فهمیدن اینکه یک ایده از نظر فرهنگی پذیرفته میشود یا پذیرفته نمیشود نیزمهم است. مثلا سلاح گرم حدود ۱۲۰۰ سال پیش در چین اختراع شده اما در اروپا سریع تر گسترش پیدا کرده است.
چرا؟ در برخی از فرهنگهای آسیایی اعتقاد بر این بود که جنگیدن با شمشیر از جنگیدن با تفنگ شرافتمندانهتر است. پس حتی با وجود اینکه برتری سلاح گرم مشخص بود، از آن استفاده نمیشد.
پس “بهترین” تکنولوژی بودن تنها یک جنبه از نوآوری است. ما باید جنبهی فرهنگی ایده را نیز در نظر داشته باشیم.
ارسال نظر
0دیدگاه
لطفاً پیش از ارسال نظر، خلاصه قوانین زیر را مطالعه کنید:
فارسی بنویسید و از کیبورد فارسی استفاده کنید.
نظراتی که شامل الفاظ رکیک و توهین آمیز و بحث های سیاسی و قومیتی، تبلیغ، لینک باشد منتشر نشده و حذف می شوند.
خبر خوب اینکه در مقالات آموزشی مطالب زندگینامه افراد ثروتمند دنیا، خلاصه کتاب مدیریتی برای مدیران و مصاحبه های اختصاصی با کارآفرینان برتر ایران را برای مدیریت کسب و کار خودتان برایتان قرارداده ایم.
دیدن نظرات بیشتر
تعداد کل نظرات: 0 نفر
چک لیست های زندگی جدید
هر روز چک لیست های جدید برای شما آماده و منتشر میکنیم.