موقعیت شما در سایت:

خلاصه کتاب قدرت پرسیدن سوالات زیبا

خلاصه کتاب قدرت پرسیدن سوالات زیبا

0 نظر

0 لایک

775 بازدید

تاریخ انتشار: 1402/03/07

توضیحات

همان‌طور که در ادامه خواهیم دید، توانایی سوال پرسیدن در موفقیت و پیشرفت نوع بشر در طول تاریخ اهمیت چشمگیری داشته است.که در این پست به آن می پردازیم.

ارسال نظر

لطفاً پیش از ارسال نظر، خلاصه قوانین زیر را مطالعه کنید:
فارسی بنویسید و از کیبورد فارسی استفاده کنید.
نظراتی که شامل الفاظ رکیک و توهین آمیز و بحث های سیاسی و قومیتی، تبلیغ، لینک باشد منتشر نشده و حذف می شوند.

خبر خوب اینکه در مقالات آموزشی مطالب زندگینامه افراد ثروتمند دنیا، خلاصه کتاب مدیریتی برای مدیران و مصاحبه های اختصاصی با کارآفرینان برتر ایران را برای مدیریت کسب و کار خودتان برایتان قرارداده ایم.

دیدن نظرات بیشتر

تعداد کل نظرات: 0 نفر

ما انسان‌ها دوست داریم خود را خاص بدانیم و اعتقاد داریم جایگاه ما، به کلی با سایر موجودات این جهان هستی متفاوت است. 
ولی علت خاص بودن ما چیست؟ داشتن انگشت شست؟! یا توانایی ما برای خلقی و استفاده از ابزارآلات؟
این موارد مهم هستند، اما آنچه واقعاً باعث منحصربه‌فرد بودن ما می‌شود، تمایل ذاتیمان برای سوال پرسیدن است. این تمایل ذاتی به معنای میل به کسب آگاهی از اسرار دنیای است که در آن زندگی می‌کنیم. 
با این مورد آغاز کنیم که سوال پرسیدن جرقه خلاقیت را به وجود آورده و محرک ایده‌های جدید است. هرگاه سوالی می‌پرسیم، به‌طور خودکار مواردی که نمی‌دانیم را مشخص و اصطلاحاً هایلایت می‌کنیم. زمانی که از این موارد آگاه شدیم، می‌توانیم به نحوه پرکردن این حفره‌ها در دانش و آگاهی خود فکر کنیم. 
دقیقاً همین فرآیند، پروسه ساخت و پیشرفت برخی از بزرگ‌ترین نوآوری‌ها در تاریخ بشر را هدایت کرده و محرک آنها بوده است. برای مثال کافی است فقط چند دهه به عقب بازگردیم تا مشاهده کنیم که چگونه یک سؤال منجر به انقلابی در صنعت عکاسی شد. 
در نیمه اول قرن بیستم، دختربچه‌ای از پدر عکاسش پرسید که چرا باید برای دیدن عکس‌هایی که از او گرفت منتظر بماند. تعجبی ندارد که پاسخ فنی پدر نه‌تنها برای دختربچه، بلکه برای خود پدر نیز راضی‌کننده نبود. 
سوال دخترش به شدت ذهن او را مشغول کرد؛ بنابراین تصمیم گرفت پاسخ بهتری برای آن بیابد. در نهایت، او پس از سال‌ها آزمایش به راه‌حلی دست یافت: دوربین فوری پولاروید.
در دنیای دیجیتالی امروز، دسترسی به حقایق نسبت به گذشته بسیار آسان‌تر شده است فورقی نمی‌کند به دنبال چه اطلاعاتی باشیم؛ تاریخ دقیق یک رویداد مهم و سرنوشت‌ساز، نموداری از عملکرد یک سهام خاص در بورس یا حتی یک نظر پزشکی. موتورهای جست‌وجود می‌توانند طی چند ثانیه دنیای اینترنت را زیرورو کرده و اطلاعات مورد نظر را در اختیارمان قرار دهند. البته این اطلاعات به‌تنهایی فاقد ارزش هستند. در واقع حقایق، تنها به اندازه سوال‌هایی که ما می‌پرسیم ارزش دارند. 


چه چیزی باعث نابودی سیستم آموزشی می شود؟

کودکان هرگز از سوال پرسیدن سیر نمی‌شوند: چرا آسمان آبی است؟ یا چرا کلوچه شکلاتی را نمی‌توان به عنوان شام مصرف کرد؟ کنجکاوی سیری‌ناپذیر آنها برای والدین خسته، هم الهام‌بخش است و هم کلافه کننده. 
متأسفانه علاقه ما به سوال پرسیدن با ورود به سیستم آموزشی و آغاز دوران تحصیل در مدارس کم‌رنگ می‌شود. موسسه سوال درست یک سازمان غیر انتفاعی است که پرسیدن سوال‌های مناسب را به افراد می‌آموزد. 
طبق مطالعه انجام شده در این سازمان، زمانی که کودکی به مدرسه ابتدایی وارد می‌شود، سوال پرسیدن او به شدت کاهش می‌یابد. 
دلیل این امر چیست؟ به نظر می‌رسد سیستم آموزشی، غریزه سوال پرسیدن کودکان را تشویق نمی‌کند، بلکه بر انضباط و حفظ کردن مطالب تأکید می‌کند و به ذهن کودک چهارچوب می‌دهد. 
موفقیت یک دانش‌آموز در مدرسه حول توانایی او در امتحان دادن متمرکز است. در چنین محیطی، ارائه پاسخ‌ها درست در امتحان از اولویت بالاتری نسبت به مطرح‌کردن سوال‌های خوب و چالش برانگیز برخوردار است. درحالی‌که دانش‌آموزان، تحت فشار مداوم برای گرفتن نمره‌های خوب قرار دارند، زمان اندکی برای پرسیدن «چرا؟» توسط آنها باقی می‌ماند. 
این امر می‌تواند عواقب سنگینی برای ما بزرگسالان داشته باشد. هنگامی که وارد بازار کار یا کالج می‌شویم دیگر توانایی خود برای پرسیدن سوال‌های موثر از دست داده‌ایم؛ یعنی دقیقاً زمانی که سوال‌های ما می‌توانند بیشترین تفاوت را ایجاد کنند.


قدرت«چرایی» چه چیزی را خلق می کند؟ 

هنگامی که تلاش می‌کنیم تا توانایی خود در پرسیدن سوال‌ها را بازگردانیم، باید هدفمان مطرح کردن سوال‌های زیبا باشد؛ یعنی سوال‌هایی که پتانسیل پرکردن شکاف موجود در دانش ما را به وسیله خلاقیت و نوآوری داشته باشند. 
ابتدا باید با پرسیدن «چرا؟» به ذهنیت دوران کودکی خود برگردیم. این سوال‌ها تحت عنوان سوال‌های خام شناخته می‌شوند. همان‌طور که یک کودک در مورد دلیل آبی بودن آسمان سوال می‌پرسد، ما نیز باید در مورد ساده‌ترین و بدیهی‌ترین مواردی که معمولاً به آنها توجه نمی‌کنیم سوال بپرسیم. 
قدرت «چرا»، در توانایی آن برای رسیدن به عمق مسائل پیچیده نهفته است. پرسیدن سوال «چرا سازمان هیچ پولی ندارد؟» از یک مدیرعامل طی یک بحران مالی او را مجبور به پاسخ مستقیم می‌کند: «چون بیش‌ازحد پول خرج کردیم» یا «چون درآمد کافی ایجاد نکردیم».
اما «چراها» فقط تا همین اندازه کارآمد هستند. اگر قصد تبدیل کردن پاسخ به راه‌حل را داریم، باید بپرسیم «چراکه نه؟». پرسیدن «چراکه‌نه» فرضیات اساسی ما درمورد چگونگی امور و نحوه انجام آنها را به چالش کشیده و همچنین منبعی عالی برای نوآوری محسوب می‌شود.


چگونه ایده های ناب خلق کنیم؟

سوالات «چه می‌شود اگر؟» و «چگونه» منجر به خلق ایده‌ای ناب می‌شود

پرسیدن «چرا» و «چراکه‌نه» روشی عالی برای شناسایی مشکلات است. با این حال، این پایان کار نیست. ما به دنبال راه‌حل هستیم! 
ابتدا سوال «چه می‌شود اگر؟» را بررسی خواهیم کرد. این به معنای در نظر گرفتن و بررسی تئوری‌ها، شرایط و امکان‌های مختلف است.
فرض کنیم روستایی کنار یک رودخانه قرار دارد. زمانی که افراد قصد عبور از رودخانه را دارند در امتداد آن مدتی راه می‌روند تا به قسمت کم‌عمق آن برسند و از آن قسمت عبور کنند، سپس به همان اندازه در امتداد رودخانه باز گردند تا به محدوده قبلی خود برسند. 
در اینجا می‌توان این پرسش را مطرح کرد: «ولی چرا؟»
«چرا از داخل خود روستا از رودخانه عبور نمی‌کنند؟»
روستاییان این‌گونه پاسخ می‌دهند که رودخانه خیلی عمیق است. «ولی اگر یک پل بسازیم چه؟»
سوال‌هایی در قالب «چه می‌شود اگر؟»، ایده‌های قدیمی و جدید را با یکدیگر ادغام کرده و راه‌حل‌های نوینی را ارائه می‌دهد. اینگونه پرسش‌ها کمک می‌کنند ذهن از الگوهای معمول خود خارج شود.
در بنیان و مرکز سوال‌های «چه می‌شود اگر؟»، نوعی پرسجوی ارتباطی وجود دارد. منظور از پرسجوی ارتباطی، فرآیند ارتباط برقرارکردن بین اید‌ه‌ها و ترکیب کردن آنها با یکدیگر است. 
چنین ترکیب‌های نوآورانه‌ای از ایده‌ها را می‌توان در همه‌جا یافت. برای مثال نت‌فلیکس، سرویس اجاره فیلم و سریال آنلاین، از ترکیب یک سرویس اجاره ویدئو و یک عضویت ماهانه باشگاه به وجود آمد. 
«چگونه؟» دشوارترین قسمت کار است؛ زیرا به تلاش، صبر و تعهد نیاز دارد. 
فرض کنید شخصی یک ایده عالی برای ساعت‌های زنگ‌دار ارائه می‌دهد. ایده برای جلوگیری از زدن دکمه ساکت کردن موقت ساعت، توسط افراد است. این ساعت هنگام زنگ زدن حرکت کرده و از تخت‌خواب دور می‌شود. بنابراین افراد مجبور هستند برای ساکت‌کردن صدای گوش‌خراش ساعتِ زنگ‌دارِ خود،‌ سریعاً از جا برخواسته و به دنبال آن بروند. به این ترتیب خواب از سرشان پریده و به موقع به کارهایشان می‌رسند. آن فرد خلاق می‌تواند با اضافه‌کردن چرخ به ساعت خود شروع کند؛ ولی آیا این کافی است؟ در این‌صورت، چگونه می‌توان از شکستن ساعت در صورت پایین افتادن از میز جلوگیری کرد؟ 
یک راه‌حل، می‌تواند ظاهراً ساده باشد، ولی ممکن است زمان و انرژی بسیار زیادی جهت عملی‌کردن آن مورد نیاز باشد. اما درصورتی‌که از پشتکار کافی برخوردار باشیم و تسلیم نشویم، نتایج ناشی از آن کاملاً با ارزش خواهند بود!


قدرت پرسیدن سوالات زیبا چه چیزی در پی دارد؟

از پرسیدن سوال‌های زیبا تا رسیدن به برتری در زمینه‌ای خاص 

زمانی که به قدرت سوال‌های زیبا پی ببریم، متوجه می‌شویم که می‌توان چنین سوال هایی را در همه جا مورد استفاده قرار داد؛ از جمله کسب‌وکار. 
پرسیدن سوال‌های زیبا، به دلیل اینکه امروزه کسب‌وکارها بسیار سریع پیش می‌روند، امری ضروری است. بازار پویا و متغیر امروزی شرکت‌ها را مجبور به بازسازی مداوم خود می‌کند. اینجاست که سوال‌های زیبا وارد عمل می‌شوند. 
کسب‌وکارها مجبور نیستند به منظور پرسیدن سوال‌های زیبا، منتظر بروز مشکلات شوند. آنها می‌توانند پیش از بروز مشکلات دست به کار شده و جلسات طوفان پرسشی برگزار کنند. 
معمولاً طوفان فکری روشی رایج است که بسیاری از شرکت‌ها برای تحریک تفکر خلاقانه از آن استفاده می‌کنند. اما فشار موجود برای ارائه پاسخ‌های «خوب» می‌تواند به معنای ترس کارکنان از ارائه ایده‌های خود باشد. 
از سوی دیگرف طوفان پرسشی که در آن به جای راه‌حل‌ها، سوالی مطرح و تولید می‌شود می‌تواند موثرتر باشد. 



چگونه به زندگی زیبا و هدفمند دست پیدا کنیم؟

رابطه مستقیم داشتن زندگی زیبا و هدفمند با پرسیدن سوال‌های زیبا

سوال‌های زیبا فقط در کسب‌وکار مفید نیستند؛ با سوال پرسیدن می‌توانیم در زندگی شخصی خود نیز خوشحال‌تر، راضی‌تر و موفق‌تر شویم. 
درواقع حتی هدف نهایی زندگی ما نیز به وسیله سوال‌های زیبا تعیین می‌شود! 
می‌توان مسیر شغلی فرد را مانند کوه‌نوردی در نظر گرفت. در همان حین که شخص با امید رسیدن به قله پیش از سایرین تلاش کرده و خود را بالاتر می‌کشد، ممکن است فراموش کند که اصلا‌ً چرا شروع به بالارفتن از کوه کرده است 
توجه به این سوال و پاسخ صادقانه دادن به آن، به فعالیت‌های فرد هدف داده و به زندگی او معنا می‌بخشد. 
یافتن پاسخی که واقعاً منحصر به همان فرد باشد باعث می‌شود او از پیروی کورکورانه از دیگران و قرارگرفتن در شرایطی که نمی‌داند آیا این مسیر برای او مناسب است یا خیر، اجتناب کند.
هیچ چیز بدتر از این نیست که کسی پس از تلاش کردن و عرق ریختن برای صعود به یک قله، به این موضوع پی ببرد که اصلاً هیچ علاقه‌ای برای رسیدن به قله نداشته است. 
زمانی که متوجه شدیم باد تغییری ایجاد کنیم، آنگاه ‌می‌توانیم بپرسیم «اگر مسیری متفاوت را طی کنم چه؟» و پس از آن باید بپرسیم «چگونه شروع کنم؟»
علاوه بر این، پرسیدن سوال‌های زیبا می‌تواند ما را خوشحال‌تر کند. یافتن کلید خوشحالی ما با یک سوال ساده آغاز می‌شود: «چه‌چیزهایی دارم که برای آنها احساس قدردانی به من دست می‌دهد؟»
طبق نظر تال بن‌ـ‌ شهر محقق خوشحالی و خوشبختی از دانشگاه هاروارد، تمرین کردن «عادت قدردانی» منجر به خوش‌بینی، خوشحالی و موفقیت بیشتر افراد در دستیابی به اهدافشان می‌شود. 
برای مثال می‌توان این موضوع را در نظر گفت که برخی از افراد فقیر ظاهراً خوشحال‌تر از افراد ثروتمند هستند. 

ارسال نظر

0دیدگاه

لطفاً پیش از ارسال نظر، خلاصه قوانین زیر را مطالعه کنید:
فارسی بنویسید و از کیبورد فارسی استفاده کنید.
نظراتی که شامل الفاظ رکیک و توهین آمیز و بحث های سیاسی و قومیتی، تبلیغ، لینک باشد منتشر نشده و حذف می شوند.

خبر خوب اینکه در مقالات آموزشی مطالب زندگینامه افراد ثروتمند دنیا، خلاصه کتاب مدیریتی برای مدیران و مصاحبه های اختصاصی با کارآفرینان برتر ایران را برای مدیریت کسب و کار خودتان برایتان قرارداده ایم.

دیدن نظرات بیشتر

تعداد کل نظرات: 0 نفر

تعداد سوالات ایجاد شده

0

دیدن همه سوالات

چک لیست های زندگی  جدید

هر روز چک لیست های جدید برای شما آماده و منتشر میکنیم.

تعداد کاربران استفاده کننده

0

دیدن چک لیست ها