موقعیت شما در سایت:
مدیریت اصولی کسب و کار
مدیریت اصولی کسب و کار
0 نظر
0 لایک
636 بازدید
تاریخ انتشار: 1402/04/31
توضیحات
بر اساس آمارهای موجود، حدود 20 درصد کسب و کارهای کوچک در سال اول خود شکست میخورند و این آمار برای سالهای بعد نیز قابل مشاهده است.
بیش از 50 درصد کسب و کارهای کوچک در مدت 5 سال اول فعالیت خود تعطیل میشوند.
یکی از دلایل اصلی بسته شدن کسب و کارهای کوچک، مشکلات مالی و عدم مدیریت مالی صحیح است.
مدیریت چیست؟
پارامترهای اصلی مدیریت
راه اصولی مدیریت کسب و کار
شاخصهای ارزیابی مدیریت
شاخصهای ارزیابی مدیریت کسب و کار کوچک
میزان موفقیت کسب و کارهای کوچک
چالش های صاحبان کسب و کار
آموزش مدیریت کسب و کاررا از کجا شروع کنم
فرق بین دو مفهوم اصلی در مدیریت کسب و کار
مدیریت کسب و کار، کار آسانی است!
پارامترهای اصلی در مدیریت کسب و کار
پیاده سازی استانداردهای مدیریت
کتاب های برتر یادگیری مدیریت
5 نفر از اساتید برجسته حوزه مدیریت
سوالات متداول درباره مدیریت کسب و کار
روش های اصولی مدیریت در شرکت های بزرگ
مدیریت چیست؟
مدیریت عملیاتی است که در آن افراد در یک سازمان به منظور رسیدن به اهداف مشخص شده، هماهنگ میشوند. این فرآیند شامل برنامهریزی، سازماندهی، هدایت، و کنترل است. در یک کسب و کار کوچک، مدیریت ممکن است به منظور هدایت اعضای تیم، تدوین برنامهها و استراتژیها، و ایجاد فرآیندها و سیستمهای کارآمد انجام شود.
پارامترهای اصلی مدیریت
برنامهریزی: تعیین اهداف، و تدوین برنامهها برای رسیدن به آنها.
سازماندهی: ترتیب دادن منابع (مانند افراد، مالیات و زمان) برای رسیدن به اهداف.
هدایت: رهبری و هدایت افراد به منظور انجام کارهای مورد نیاز.
کنترل: پیگیری و ارزیابی عملکرد برای اطمینان از رسیدن به اهداف.
راه اصولی مدیریت کسب و کار
درک کلی از کسب و کار: شما باید درک کاملی از صنعت، بازار، مشتریان، رقبا، و قوانین و مقررات مربوطه داشته باشید.
تعیین اهداف واضح: اهداف شما باید واضح، قابل اندازهگیری، قابل دسترسی، واقعبینانه و محدود به زمان (SMART) باشند.
فراهم آوردن منابع مورد نیاز: شما باید منابع لازم، از جمله سرمایه، داراییها، تکنولوژی، و کارکنان را فراهم کنید.
پیادهسازی سیستمهای موثر: سیستمهای موثر در زمینههایی مانند بازاریابی، فروش، ارزیابی عملکرد، و امور مالی برای رسیدن به اهدافتان ضروری است.
بازخورد و بهبود مداوم: ارزیابی عملکرد، دریافت بازخورد، و اعمال بهبودهای مداوم برای بهبود کارایی و اثربخشی کسب و کار است.
مدیریت کسب و کار یک حوزه بسیار گسترده و حیاتی است که برای موفقیت و رشد پایدار کسب و کارها اهمیت بسزایی دارد. در حوزه مدیریت کسب و کار، عواملی مانند استراتژی، رهبری، مدیریت منابع، بازاریابی، نوآوری و مشتری مداری مهم میباشند. توانایی تحلیل بازار، تصمیمگیری استراتژیک، مهارتهای رهبری، همکاری و ارتباط موثر با افراد و مشتریان، تطبیق با تغییرات بازار و خلاقیت و نوآوری از جمله مهارتهای اساسی در مدیریت کسب و کار است.
صرف نظر از اینکه شما در چه موقعیتی هستید یا اندازه کسب و کارتان چقدر است، برای اینکه بتواند بهتر کسب و کارتان را رشد دهید، نیاز دارید که دانش مدیریت را یاد بگیرید.
پیتردراکر، پدر دانش نوین مدیریت می گوید: "مدیر کسی است که مسئول طراحی، اجرا و نظارت است".
پیتر دراکر بیش از 39 کتاب در حوزه مدیریت و کسب و کار نوشته است. از جمله کتابهای مشهور او میتوان به "Management: Tasks, Responsibilities, Practices" (مدیریت: وظایف، مسئولیتها، شیوهها)، "The Effective Executive" (مدیر اثربخش) و "Innovation and Entrepreneurship" (نوآوری و کارآفرینی) اشاره کرد.
کتابهای او در زمینههای استراتژی، رهبری، نوآوری و مدیریت عمومی بسیار تأثیرگذار بوده و به عنوان منابع ارزشمند در مدیریت کسب و کار شناخته میشوند.
پیتر دراکر اهمیت بسیاری به استراتژیها و برنامهریزی مناسب، توسعه نوآوری، مدیریت بهرهوری منابع، رضایت مشتریان و فرهنگ کسب و کار در سازمان میدهد. او معتقد است که مدیران باید قدرت تصمیمگیری استراتژیک، توانایی رهبری، ارتباط موثر با دیگران و قدرت تطبیق با تغییرات را در این حوزه توسعه دهند.
شاخصهای ارزیابی مدیریت
برنامهریزی:
این شاخص به توانایی مدیریت در تعیین اهداف قابل دستیابی و تدوین استراتژیهای مناسب برای رسیدن به آنها اشاره دارد. در این زمینه، مدیریت باید با استفاده از ابزارهایی مانند تجزیه و تحلیل SWOT و تکنیکهای برنامهریزی استراتژیک، بتواند یک برنامه موثر توسعه دهد.
سازماندهی:
این شاخص به توانایی مدیریت برای انتخاب و سازماندهی منابع مناسب برای رسیدن به اهداف اشاره دارد. در این بخش، تکنیکهای مدیریتی مانند سازماندهی ساختاری، تقسیم کار و تعیین وظایف کلیدی میتواند کمک کند.
هدایت:
این شاخص به توانایی مدیریت در رهبری و هدایت کارکنان برای انجام کارهای مورد نیاز اشاره دارد. در این زمینه، مهارتهای رهبری مانند ارتباطات موثر، حل مسئله، و مدیریت تعارض میتواند کمک کند.
کنترل:
این شاخص به توانایی مدیریت برای ارزیابی عملکرد و تضمین رسیدن به اهداف اشاره دارد. در این بخش، ابزارهای مدیریتی مانند سیستمهای کنترل کیفیت، سیستمهای اطلاعات مدیریتی، و تکنیکهای ارزیابی عملکرد میتواند کمک کند.
تعیین اهداف واضح:
این شاخص به توانایی مدیریت در تعیین اهداف واضح و قابل دسترسی اشاره دارد. این اهداف باید با توجه به قابلیتها و منابع موجود تعیین شوند و باید قابل سنجش و محدود به زمان باشند.
پیادهسازی سیستمهای موثر:
این شاخص به توانایی مدیریت در پیادهسازی سیستمهای موثر در زمینههای مختلف کسب و کار اشاره دارد. سیستمهای موثر باید بتوانند عملکرد را بهبود بخشند و به رسیدن به اهداف کمک کنند.
بازخورد و بهبود مداوم:
این شاخص به توانایی مدیریت در ارزیابی عملکرد، دریافت بازخورد، و اعمال بهبودهای مداوم برای بهبود کارایی و اثربخشی کسب و کار اشاره دارد. در این زمینه، تکنیکهایی مانند تحلیل مسیر، چرخه PDCA (برنامهریزی، اجرا، بررسی، اقدام)، و دیگر روشهای بهبود مداوم میتواند کمک کند.
شاخصهای ارزیابی مدیریت کسب و کار کوچک
میزان رشد کسب و کار: این شاخص بر میزان رشد فروش، سود، بازار، و تعداد مشتریان متمرکز است. رشد کسب و کار نشاندهنده است که شما با موفقیت به اهداف خود نزدیک میشوید.
میزان رضایتمندی مشتری: رضایتمندی مشتریان یک شاخص کلیدی برای مدیریت کسب و کار است. بررسی نظرات و بازخوردهای مشتریان و پیادهسازی بهبودهای لازم برای افزایش رضایتمندی مشتریان ضروری است.
کارایی کارکنان: شاخصهایی مانند تعداد کارهای انجام شده در یک واحد زمان یا تعداد خطاها در یک فرآیند میتواند کارایی کارکنان را نشان دهد.
سودآوری: این شاخص بر میزان سود که کسب و کار شما تولید میکند تمرکز دارد. سودآوری میتواند به شما نشان دهد که چقدر بر روی سرمایه گذاری خود بازدهی داشتهاید.
نوآوری: نوآوری شامل میزان توانایی کسب و کار شما در ایجاد محصولات، خدمات، یا فرآیندهای جدید است. نوآوری میتواند به شما برتری رقابتی بدهد.
التزام اجتماعی: این شاخص به ارزیابی توانایی کسب و کار در تولید ارزش برای جامعه و افراد میپردازد.
مدیریت ریسک: شاخصهایی مانند تعداد و سرعت پاسخ به خطرات یا تعداد اتفاقات ناخواسته، میتواند مدیریت ریسک را ارزیابی کند.
میزان موفقیت کسب و کارهای کوچک
درکل، آمارهای موجود میگویند که حدود ۲۰ درصد کسب و کارهای جدید در سال اول خود شکست میخورند، ۳۰ درصد تا سال دوم، ۵۰ درصد تا پنج ساله شدن و حدود ۷۰ درصد تا ده ساله شدن. این یعنی تقریباً ۳۰ درصد کسب و کارهای جدید بیش از ده سال پابرجا میمانند.
این آمارها در مورد کسب و کارهای کوچک در کل هستند و ممکن است بسته به صنعت، موقعیت جغرافیایی، مدیریت و سایر عوامل متغیر باشند. به عنوان مثال، در برخی از صنایع مانند رستورانداری، آمار شکست بالاتر است. در مقابل، برخی از صنایع مانند خدمات مشاوره، ممکن است آمار شکست پایینتری داشته باشند.
به هر حال، این امر نباید دلسردکننده باشد. شکست در کسب و کار میتواند فرصتی برای یادگیری و رشد باشد. بسیاری از کارآفرینان موفق پس از چندین شکست، کسب و کارهای موفقی راه اندازی کردهاند.
چالش های صاحبان کسب و کار
با توجه به چالشهای ذکر شده برای صاحبان کسب و کار کوچک، در زیر برخی از راهکارهایی که میتواند مفید باشد را ارائه میکنیم:
کمبود منابع مالی: بسیاری از کسب و کارهای کوچک با محدودیتهای مالی روبرو هستند، که ممکن است موجب محدودیت در فعالیتهای بازاریابی، استخدام کارکنان ماهر یا خرید تجهیزات لازم شود. به عنوان مثال، یک فروشگاه کوچک ممکن است نتواند هزینه تبلیغات گسترده در رسانههای اجتماعی را تامین کند.
راهکار: برای رفع این چالش، میتوانید از طریق جمعآوری سرمایه، اعتبار یا سرمایهگذاری تجاری منابع مالی خود را افزایش دهید. همچنین برنامهریزی مالی و بودجهبندی دقیق میتواند به بهینهسازی استفاده از منابع مالی کمک کند.
مدیریت زمان: صاحبان کسب و کار کوچک اغلب باید وقت خود را بین کارهای مختلف تقسیم کنند، از جمله فروش، بازاریابی، حسابداری، و خدمات مشتری. این ممکن است موجب احساس فشار و کمبود زمان شود.
راهکار: استفاده از ابزارهای مدیریت زمان مانند تقویمها، برنامهریزها و یادداشتبرداری دیجیتال میتواند به بهبود مدیریت زمان کمک کند. همچنین واگذاری وظایف غیراصلی به دیگران میتواند بر فشار کاری شما کاهش بیابد.
مهارتهای مدیریتی: بعضی از صاحبان کسب و کار ممکن است نیاز به ارتقاء مهارتهای مدیریتی خود داشته باشند، از جمله برنامهریزی، سازماندهی، هدایت و کنترل.
راهکار: شرکت در کارگاهها، سمینارها و دورههای آموزشی مدیریت میتواند به ارتقاء مهارتهای مدیریتی کمک کند. همچنین، میتوانید از مشاورین کسب و کار برای راهنمایی و پشتیبانی استفاده کنید.
رقابت: رقابت در بازار ممکن است یک چالش برای کسب و کارهای کوچک باشد، به خصوص اگر با شرکتهای بزرگتر و مستقرتر رقابت کنند.
راهکار: برای مواجهه با رقابت، باید سعی کنید تا محصولات یا خدماتی با ارزش افزوده یا ویژگیهای منحصر به فرد ارائه دهید که شما را از رقبایتان متمایز میکند.
تنظیمات و قوانین: رعایت تمام قوانین و مقررات مربوط به کسب و کار ممکن است مشکل و پیچیده باشد، به خصوص برای کسب و کارهای کوچک که ممکن است منابع محدودی برای مشاوره قانونی داشته باشند.
راهکار: استخدام یک حسابدار یا مشاور حقوقی میتواند به شما کمک کند تا با قوانین و مقررات مربوطه آشنا شوید و از رعایت آنها اطمینان حاصل کنید.
توانایی نوآوری: برای کسب و کارهای کوچک، داشتن توانایی انعطافپذیری و نوآوری برای انطباق با تغییرات بازار ممکن است چالشبرانگیز باشد.
راهکار: برای افزایش توانایی نوآوری، میتوانید یک فرهنگ کاری را فراهم کنید که ایدهپردازی و خلاقیت را تشویق کند. استفاده از فناوریهای جدید و تکنیکهای مدیریتی نوین میتواند به شما کمک کند تا به روز و رقابتی بمانید.
آموزش مدیریت کسب و کاررا از کجا شروع کنم
اطلاعات و منابع اضافی هستند که میتوانند به شما کمک کنند تا بهتر با چالشهای کسب و کار کوچک مواجه شوید، در زیر چندین منبع آموزشی را پیشنهاد میکنم:
کتابهای مدیریت کسب و کار:
کتابهایی مثل "The E-Myth Revisited" اثر مایکل گربر، "Good to Great" اثر جیم کالینز، و "The Lean Startup" اثر اریک ریس میتوانند درک شما را از چگونگی مدیریت کسب و کار افزایش دهند.
دورههای آنلاین:
دوره مدیریت کسب و کار علی قلی زاده می تواند شما را در مهارتهای مدیریتی، بازاریابی و دیگر زمینههای مرتبط با کسب و کار آموزش دهند.
کنفرانسها و کارگاهها:
شرکت در کنفرانسها و کارگاههای مرتبط با صنعت شما میتواند شما را با آخرین روندها، تکنیکها و ابزارها آشنا کند.
شبکههای حرفهای:
شرکت در گروهها و انجمنهای حرفهای میتواند فرصتهایی را برای یادگیری از دیگران، اشتراک ایدهها و برقراری ارتباطات حرفهای فراهم کند.
این منابع میتوانند به شما کمک کنند تا مهارتها و دانش خود را در زمینه مدیریت کسب و کار کوچک افزایش دهید و بهتر با چالشهای موجود مواجه شوید.
فرق بین دو مفهوم اصلی در مدیریت کسب و کار
یکی از مفاهیمی که صاحبان کسب و کار کوچک اغلب با آن اشتباه میگیرند، فرق بین "کار کردن در کسب و کار" و "کار کردن روی کسب و کار" است. این مفهوم در کتاب "The E-Myth Revisited" اثر مایکل گربر به خوبی توضیح داده شده است.
کار کردن در کسب و کار: وقتی صاحبان کسب و کار کوچک بیش از حد درگیر انجام وظایف روزمره و عملیاتی میشوند، این اصطلاح به کار میرود. این میتواند شامل فروش محصولات یا خدمات، حل مشکلات مشتری، حسابداری و غیره باشد. این رویکرد ممکن است در کوتاه مدت کارساز باشد، اما در بلند مدت احتمالاً باعث خستگی، سوختگی و نبود توانایی برای رشد و گسترش کسب و کار خواهد شد.
کار کردن روی کسب و کار: این اصطلاح به وقتی اشاره دارد که صاحبان کسب و کار به توسعه استراتژیها، برنامهریزی برای رشد، بهبود سیستمها و فرآیندها، و ارتقا فرهنگ سازمانی اختصاص میدهند. این میتواند به وسیله ایجاد یک برنامه کسب و کار، تعیین اهداف و اندازهگیری پیشرفت، یا استخدام کارمندان برای انجام وظایفی که میتواند به صاحب کسب و کار اجازه دهد تمرکز بیشتری روی رشد کسب و کار داشته باشد، اتفاق بیفتد.
صاحبان کسب و کار کوچک باید تلاش کنند تا بیشتر وقت خود را صرف کار کردن روی کسب و کار کنند تا درون آن. این ممکن است به معنی استخدام کارکنان، استفاده از خدمات خارجی، یا اعمال سیستمها و فرآیندها برای اتوماسیون وظایف روزمره باشد. برخلاف کار کردن در کسب و کار، کار کردن روی کسب و کار به صاحبان کسب و کار این امکان را میدهد که برنامهریزی استراتژیک انجام دهند و به رشد و توسعه کسب و کار خود بپردازند.
مدیریت کسب و کار، کار آسانی است!
یکی از مواردی که مردم برای کسب و کار کوچک غالباً اشتباه متوجه میشوند، این است که فکر میکنند مدیریت یک کسب و کار کوچک به مراتب سادهتر از مدیریت یک کسب و کار بزرگ است. در حقیقت، مدیریت یک کسب و کار کوچک خود دارای چالشها و پیچیدگیهای خاص خود است. در زیر تفاوتها و تشابههایی را بررسی میکنیم:
چند وظیفهای بودن: در یک کسب و کار کوچک، مدیر معمولاً باید چندین نقش را بازی کند. ممکن است باید همزمان به عنوان مدیر فروش، حسابدار، منابع انسانی و حتی خدمات مشتری عمل کنید. در یک کسب و کار بزرگ، وظایف به صورت وسیعی تفویض شده و افراد بر روی وظایف خاص خود تمرکز دارند.
منابع محدود: کسب و کارهای کوچک معمولاً با منابع مالی و انسانی محدود مواجه هستند. این محدودیتها میتوانند محدودیتهایی در توانایی رشد و گسترش ایجاد کنند.
نزدیکی به مشتری: کسب و کارهای کوچک معمولاً نزدیکتر به مشتریان خود هستند و بهتر میتوانند نیازها و تقاضای آنها را درک کنند. این میتواند مزیتی باشد، اما همچنین میتواند فشار زیادی را بر روی مدیر ایجاد کند.
اهمیت تصمیمات: هر تصمیم، حتی کوچکترین آنها، در یک کسب و کار کوچک میتواند تأثیرات بزرگی داشته باشد. در یک شرکت بزرگ، تصمیمات کوچک ممکن است به طور کلی تأثیر چندانی نداشته باشند.
بنابراین، در حالی که برخی از مهارتها و تکنیکهای مدیریتی برای کسب و کارهای بزرگ و کوچک مشابه هستند، باید توجه داشت که مدیریت یک کسب و کار کوچک دارای تحدیها، فرصتها و پیچیدگیهای خاص خود است.
پارامترهای اصلی در مدیریت کسب و کار
آشنایی کامل با کسب و کارتان:
درک کامل از عملکرد کسب و کار، فرآیندها، مشتریان، بازار هدف و منافسان بسیار اهمیت دارد. این آگاهی به شما کمک میکند تا بهتر بتوانید ریسکها را شناسایی کرده و استراتژیهای مناسب را پیاده کنید.
برنامهریزی دقیق و استراتژی معقول:
تعیین اهداف و برنامهریزی دقیق برای دستیابی به آنها از اهمیت بالایی برخوردار است. برنامهریزی استراتژیک، تدوین راهبردها و انتخاب رویکردهای مناسب میتواند در موفقیت کسب و کار شما تأثیرگذار باشد.
تیم متخصص و منابع مالی موثر:
ایجاد تیمی متخصص و با تجربه، تواناییها و مهارتهای لازم را برای مدیریت کسب و کار ارتقا میدهد. همچنین، اطمینان حاصل کنید که منابع مالی کافی برای اجرای برنامهها و تأمین نیازهای مالی کسب و کار شما وجود دارد.
مدیریت مناسب ریسک:
شناسایی ریسکهای محتمل و پیشبینی اثرات آنها بر کسب و کار میتواند به شما کمک کند تا اقدامات مناسبی را برای کنترل و کاهش آنها انجام دهید. مدیریت ریسک باعث میشود که کسب و کارتان به صورت پایدار و پیشرفت کند.
مداومت در یادگیری و بهبود:
محیط کسب و کار در حال تغییر است و شما باید بهروز بمانید. با اطلاع از روندها و نوآوریهای جدید، میتوانید بهبودهای لازم را در فرآیندها، محصولات و خدمات خود ایجاد کنید.
استفاده از منابع و مشاورههای کسب و کار:
در صورت لزوم، از منابع و مشاورههای مانند کارشناسان حوزه مدیریت، حقوقی، مالی و بازاریابی استفاده کنید. آنها میتوانند نظرات و راهنماییهای مفیدی ارائه دهند.
در کل، برای جلوگیری از وقوع مشکلات در کسب و کارتان، نیاز است تا با دقت و مداومت در مدیریت و برنامهریزی، تیم قوی و منابع کافی، و ارتباط با منابع و مشاوران خارجی، به رشد و پیشرفت کسب و کارتان بپردازید.
پیاده سازی استانداردهای مدیریت
پیادهسازی مدیریت اصولی در کسب و کارتان نیازمند بررسی و ارزیابی شرایط خاص شماست. اما در زیر، چند روش پیشنهادی را به همراه مزیتها، معایب و مدت زمان اجرا آوردهام:
تحلیل و برنامهریزی دقیق:
این روش شامل تجزیه و تحلیل کامل مسائل، برنامهریزی دقیق و تعیین اهداف است. این روش به شما کمک میکند تا راهبردها و اقدامات مناسب را تعیین کنید و خطرات را کاهش دهید. مزیت این روش دقت بالا و برنامهریزی مؤثر است، اما نیازمند زمان و انرژی بیشتر است.
استفاده از مشاوره و بیزینس کوچ ها :
با استفاده از مشاوران حرفهای و کارشناسان با تجربه، میتوانید از تجربه و دانش آنها بهرهبرداری کنید. آنها میتوانند به شما راهنمایی کنند و بهبودهای لازم را پیشنهاد دهند. مزیت این روش دسترسی به تجربه و دانش تخصصی است، اما ممکن است هزینهبر باشد.
توسعه مهارتها و آموزش:
با بهبود مهارتهای مدیریتی و کسب دانش لازم، میتوانید در مدیریت بهتر کسب و کارتان پیشرفت کنید. این مزیت از طریق بهبود عملکرد شما و افزایش کیفیت تصمیمگیری و اجرا قابل تجربه است. اما ممکن است زمان و تعهد بالا نیاز باشد.
استفاده از ابزارهای مدیریتی و نرمافزارها:
استفاده از ابزارهای مدیریتی مانند نرمافزارهای برنامهریزی منابع شرکت (ERP)، نرمافزارهای مدیریت ارتباط با مشتری (CRM) و سیستمهای مدیریت فرآیند کسب و کار (BPM) میتواند در بهبود کارایی و افزایش بهرهوری کمک کند. این روش مزیتهایی مانند اتوماسیون، دقت و کاهش خطا را دارد، اما ممکن است هزینه نرمافزارها و پیادهسازی آنها برای شما مهم باشد.
مدت زمان اجرای هر روش وابسته به شرایط خاص کسب و کارتان است. ممکن است برخی از روشها نیازمند چند هفته یا ماه برای برنامهریزی و اجرا باشند، در حالی که برخی دیگر ممکن است نیازمند چندین ماه یا حتی سال باشند.
کتاب های برتر یادگیری مدیریت
در زیر 5 کتاب معروف در زمینه مدیریت کسب و کار کوچک را به همراه نام نویسنده و توضیحات کوتاه معرفی میکنم:
کتاب: The E-Myth Revisited
نویسنده: Michael E. Gerber
توضیحات:
این کتاب به شما نشان میدهد چگونه کسب و کار خود را به شکلی سیستماتیک و مقیاسپذیر طراحی کنید و از مدیر به عنوان عملگر اصلی کسب و کار خود خارج شوید. کتاب تأکید دارد که برای رشد و موفقیت بیشتر، نیاز است که کسب و کار خود را مانند یک فرانچایز مدیریت کنید.
کتاب: Built to Sell
نویسنده: John Warrillow
توضیحات:
این کتاب به شما نشان میدهد چگونه یک کسب و کار را به شکلی طراحی کنید که بتوانید آن را به قیمتی مناسب و با موفقیت بفروشید. کتاب تاکید دارد که برای ارزشمندسازی کسب و کار خود، باید آن را به گونهای ساختاردهی کنید که بدون وابستگی به شما، قابل فروش باشد.
کتاب: Scaling Up: How a Few Companies Make It...and Why the Rest Don't
نویسنده: Verne Harnish
توضیحات:
این کتاب به شما کمک میکند تا راهبردها، فرآیندها و عملکردهای کسب و کار خود را به گونهای تقویت کنید که بتوانید آن را به مقیاس بزرگتری گسترش دهید. کتاب به ارائه روشها و تکنیکهای مدیریتی برای بهبود عملکرد و افزایش قابلیت مقیاسپذیری میپردازد.
کتاب: The Lean Startup: How Today's Entrepreneurs Use Continuous Innovation to Create Radically Successful Businesses
نویسنده: Eric Ries
توضیحات:
این کتاب به شما نشان میدهد چگونه با استفاده از اصول نوآوری مستمر و متدولوژی "لین استارتاپ"، یک کسب و کار کوچک را به شکلی اثربخش و پایدار توسعه دهید. کتاب به ارائه مفاهیمی مانند آزمایش و یادگیری سریع، تعامل با مشتریان و مدیریت ریسک در محیط کسب و کار میپردازد.
کتاب: Small Giants: Companies That Choose to Be Great Instead of Big
نویسنده: Bo Burlingham
توضیحات:
این کتاب به مطالعه موردهای موفق کسب و کارهای کوچک میپردازد که به جای تلاش برای رشد بزرگ، تمرکز خود را ب
5 نفر از اساتید برجسته حوزه مدیریت
این لیست تنها 5 نفر از اساتید برتر مورد شناخته شده در حوزه مدیریت کسب و کار را شامل میشود. در زیر، اسامی 5 اساتید برتر را به همراه نام انگلیسی و فارسی آنها و توضیحات مختصری از موفقیتشان معرفی میکنم:
نام انگلیسی: Peter Drucker
توضیحات: پیتر دراکر، به عنوان پدر مدیریت مدرن شناخته میشود و به عنوان یکی از بزرگترین اساتید در حوزه مدیریت کسب و کار شناخته میشود. موفقیت او ناشی از آثار نظریهپردازی و نوآوریهایش در زمینه مدیریت است.
نام انگلیسی: Michael Porter
توضیحات: مایکل پورتر، به عنوان یک استاد و نظریهپرداز معروف در حوزه رقابت استراتژیک شناخته میشود. وی با نظریههای منحصر به فرد خود درباره رقابت و استراتژی کسب و کار، به موفقیتهای بزرگی دست یافته است.
نام انگلیسی: Clayton Christensen
توضیحات: کلایتون کریستنسن، استاد برجسته و نویسنده کتاب "نرمافزارهای ناخواسته"، با نظریات و تحلیلهای خود درباره نوآوری و تحول در صنایع، به شهرت و موفقیت رسیده است.
نام انگلیسی: Gary Hamel
توضیحات: گری هامل، به عنوان یکی از استادان برجسته در حوزه مدیریت استراتژیک شناخته میشود. با تأکید بر نوآوری، انعطافپذیری و تغییر، او به موفقیتهای بزرگی دست یافته است.
نام انگلیسی: Rosabeth Moss Kanter
توضیحات: رزابت ماس کانتر، استاد و نویسنده مشهور در حوزه رهبری و نوآوری است. با تأکید بر تغییر و تحول در سازمانها و رهبری شجاعانه، به موفقیتهای بزرگی دست یافته است.
توضیحات بالا تنها خلاصهای از دستاوردها و موفقیتهای این اساتید برجسته است. هر کدام از این اساتید تحت عنوان شهرت و موفقیت بسیار بیشتری در حوزه مدیریت کسب و کار دارند و کتابها و مقالات بسیاری در مورد آنها منتشر شده است که جزئیات بیشتری درباره داستان موفقیت و تأثیر آنها در حوزه مدیریت را در بر دارد.
سوالات متداول درباره مدیریت کسب و کار
سوالاتی که مخاطبین در حوزه مدیریت کسب و کار معمولاً مطرح میکنند عبارت است از:
سوال: "چگونه میتوانم کسب و کار خود را راهاندازی کنم و مدیریت کنم؟"
پاسخ: اولین قدم برای راهاندازی و مدیریت کسب و کار، تعیین یک ایده یا طرح کسب و کار موفق است. شما باید با دقت موضوعاتی را که به آن علاقه دارید و بر آن تخصص دارید بررسی کنید و یک طرح کسب و کار مشخص و قابل اجرا را تدوین کنید. این شامل تحقیق و بررسی بازار، تعیین هدفها، استراتژیهای بازاریابی و مالی، تهیه برنامه عمل و غیره است. همچنین، مهم است که منابع مالی، منابع انسانی و نیروی کار مورد نیاز را هم در نظر بگیرید.
سوال: "چگونه میتوانم کسب و کارم را بهبود ببخشم؟"
پاسخ: اولین قدم برای بهبود کسب و کار، ارزیابی جامع کسب و کار است. شما باید عملکرد کسب و کار را مورد بررسی قرار داده و نقاط قوت و ضعف، فرصتها و تهدیدهای موجود را شناسایی کنید. سپس میتوانید برنامهای برای بهبود عملکرد و افزایش سودآوری اجرا کنید. این شامل بهبود فرآیندها، افزایش کیفیت محصولات یا خدمات، استفاده از فناوریهای نوین، بهبود روابط با مشتریان و مدیریت بهتر منابع است.
سوال: "چگونه میتوانم به موفقیت در کسب و کار دست یابم؟"
پاسخ: اولین قدم برای رسیدن به موفقیت در کسب و کار، تعیین هدفهای واقعبینانه و قابل اندازهگیری است. شما باید اهداف مشخص و قابل اندازهگیری را برای کسب و کارتان تعیین کنید و برنامههای عملیاتی مناسب را برای رسیدن به آنها اجرا کنید. علاوه بر این، مهارتهای رهبری، خلاقیت و نوآوری، ایجاد روابط حسنه با مشتریان و همکاران، مدیریت زمان و منابع، و آگاهی از تغییرات در بازار و صنعت نیز از عوامل کلیدی برای دستیابی به موفقیت در کسب و کار است.
سوال: "چگونه میتوانم رشد پایدار در کسب و کارم را تضمین کنم؟"
پاسخ: اولین قدم برای رشد پایدار کسب و کار، بررسی و تحلیل بازار و رقابتهاست. شما باید به طور مداوم روند تغییرات در بازار و نیازهای مشتریان را مشاهده کنید و به طور استراتژیک با آن تطابق پیدا کنید. همچنین، باید به توسعه محصولات یا خدمات جدید، تقویت استراتژیهای بازاریابی و تبلیغات، بهبود روابط با مشتریان و توسعه روابط با شرکای تجاری فکر کنید.
سوال: "چگونه میتوانم تیم خود را بهتر مدیریت کنم؟"
پاسخ: اولین قدم برای مدیریت بهتر تیم، شناخت و ارزیابی منابع انسانی است. شما باید افراد مناسب را با تواناییها و مهارتهای لازم استخدام کنید و سپس آنها را مدیریت و رهبری کنید. همچنین، ایجاد فرهنگ کاری مثبت، ارتقاء انگیزه و همکاری، ارائه بازخورد و آموزشهای مناسب به اعضای تیم نیز از عوامل کلیدی در مدیریت بهتر تیم میباشد.
روش های اصولی مدیریت در شرکت های بزرگ
1. استراتژیهای بازارگرایی: شرکتهای بزرگ معمولاً بر استراتژیهای بازارگرایی قوی تمرکز میکنند. آنها با بررسی بازار و نیازهای مشتریان، استراتژیهای منحصر به فردی ایجاد میکنند تا در رقابت با سایر رقبا بهترین عملکرد را داشته باشند.
بازارگرایی یا بازار محوری یا مدیریت مبتنی بر بازار، همگی معادل ترجمه شدهٔ واژه (Market Orientation) هستند که به نوعی از بازاریابی مدرن اطلاق میشود. اولین بار در سال ۱۹۸۸ شاپیرو آن را مطرح کرد
نمونه ای از استراتژی بازاریابی: شرکت اپل، با توجه به تحقیقات بازار و نیازهای مشتریان، تصمیم میگیرد استراتژی بازاریابی خود را تغییر دهد. آنها از روشهای تبلیغاتی جدید، استفاده از رسانههای اجتماعی و کمپینهای تبلیغاتی هوشمند برای جذب مشتریان جدید و افزایش فروش استفاده میکنند.
2. تحقیق و توسعه: شرکتهای بزرگ سرمایه زیادی را برای تحقیق و توسعه صرف میکنند. آنها به منظور نوآوری و ایجاد محصولات و خدمات جدید، به تجزیه و تحلیل بازار و فناوریهای جدید میپردازند و تلاش میکنند تا با بهرهگیری از ارتقا سط فناوری خود بازار بهتری را برای خود شکل دهند و از رقبا پیشی بگیرند.
نمونه ای از تحقیق و توسعه: شرکت گوگل با انجام تحلیل رقابتی دقیق، دریافت مشخصات رقبا، نقاط قوت و ضعف آنها و نیازهای بازار، تصمیم میگیرد بر روی تحقیق و توسعه محصولات خود تمرکز کند. آنها تحقیقات بیشتری در زمینه فناوریهای جدید انجام میدهند و محصولاتی با ویژگیهای برتر را عرضه میکنند.
3. مدیریت منابع انسانی: این شرکتها به مدیریت منابع انسانی بسیار حساسیت نشان میدهند. آنها سعی میکنند بهبود فرایند استخدام، آموزش و توسعه کارکنان، ارزیابی عملکرد موثر و ایجاد فضای کاری مثبت را برای جذب و نگهداری نیروی کار ماهر و خلاق انجام دهند.
نمونه ای از مدیریت منابع انسانی: شرکت مایکروسافت، با ایجاد یک فرهنگ سازمانی قوی و تیمهای کاری موثر، تمرکز خود را بر رشد و توسعه نیروی انسانی میگذارد. آنها تیمهای چابک و خلاق را تشکیل میدهند که با همکاری و هماهنگی خوب، بهبود عملکرد و نوآوری را تسهیل میکنند.
4. اتوماسیون و فناوری: شرکتهای بزرگ به بکارگیری فناوریهای پیشرفته و اتوماسیون در فرآیندهای خود توجه ویژهای میکنند. آنها از ابزارها و سیستمهای هوشمند برای بهبود بهرهوری، کاهش هزینهها و افزایش کیفیت استفاده میکنند. به عنوان مثال از سیستم های ارتباط با مشتریان و یا سیستم مدیریت پروژه استفاده می کنند.
نمونه ای از استفاده از اتوماسیون و فناوری: شرکت های مالی، با بهرهگیری از سیستمهای مالی و اتوماسیون، فرآیندهای مالی خود را بهبود میبخشد. آنها از نرمافزارها و سیستمهای مدیریت مالی پیشرفته استفاده میکنند تا بهرهوری بیشتری در مدیریت بودجه، گردش مالی و نظارت بر عملکرد مالی داشته باشند.
5. استراتژیهای مالی و سرمایهگذاری: شرکتهای بزرگ با استراتژیهای مالی و سرمایهگذاری خوب، تلاش میکنند تا منابع مالی خود را بهبود دهند و به سرمایهگذاریهای با بازدهی بالا بپردازند. آنها به دنبال بهرهوری بیشتر از منابع مالی خود و دستیابی به سودآوری بیشتر هستند.
نمونه ای از استفاده از استراتژیهای مالی و سرمایهگذاری: شرکت های مالی ، با تعیین اهداف و برنامهریزی مالی دقیق، تلاش میکند منابع خود را به بهترین شکل ممکن به کار گیرد. آنها از استراتژیهای سرمایهگذاری هوشمند و مدیریت صحیح منابع مالی برای بهبود عملکرد مالی و دستیابی به سودآوری بیشتر استفاده میکنند.
این تنها چند نمونه از روشهای مدیریت کسب و کار است که شرکتهای بزرگ در دنیا به آنها روی میآورند. در هر صورت، هر شرکت بر اساس نوع فعالیت و صنعت مربوطه، استراتژیهای خاص خود را برای مدیریت کسب و کار خود انتخاب میکند.
ارسال نظر
0دیدگاه
لطفاً پیش از ارسال نظر، خلاصه قوانین زیر را مطالعه کنید:
فارسی بنویسید و از کیبورد فارسی استفاده کنید.
نظراتی که شامل الفاظ رکیک و توهین آمیز و بحث های سیاسی و قومیتی، تبلیغ، لینک باشد منتشر نشده و حذف می شوند.
خبر خوب اینکه در مقالات آموزشی مطالب زندگینامه افراد ثروتمند دنیا، خلاصه کتاب مدیریتی برای مدیران و مصاحبه های اختصاصی با کارآفرینان برتر ایران را برای مدیریت کسب و کار خودتان برایتان قرارداده ایم.
دیدن نظرات بیشتر
تعداد کل نظرات: 0 نفر
چک لیست های زندگی جدید
هر روز چک لیست های جدید برای شما آماده و منتشر میکنیم.